Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (22 milliseconds)
English
Persian
parameter
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
Other Matches
parameter
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
operators
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operator
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
global
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
globally
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
macro
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
classing
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
in the dark
<idiom>
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
dependent variable
متغیر تابع
identification
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
variable cost function
تابع هزینه متغیر
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
attribute
متغیر بیان کننده شکل
attributes
متغیر بیان کننده شکل
attributing
متغیر بیان کننده شکل
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
inequality operator
نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
closest
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
close
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closes
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
closer
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است
subroutine
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
macro
طبقات و عملیات در یک تابع
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
visual
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visually
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
visuals
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
exercise program
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
establishing
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
boundary
حدود چیزی
boundaries
حدود چیزی
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
vi schedule
برنامه فاصلهای متغیر
vr schedule
برنامه نسبتی متغیر
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
truth table
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
name
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
expression
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
expressions
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
names
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
interactive
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
flags
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
initials
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
initialing
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
pointer
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
initialled
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialling
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
pointers
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
initialed
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
peripheral
برنامه یا تابع واسط
operating program
برنامه عملیات
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
something like 00 rials
سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
locals
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
length
طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
lengths
طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
initialling
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
entry
آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
initialed
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
helps
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
initialled
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
help
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
initial
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
helped
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
initialing
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
parity
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
assignments
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
bnf
سیستم نوشتن و بیان زبان برنامه سازی
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
cells
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
quantifying
بیان اثر چیزی با اعداد
describing
بیان مشخصات کسی یا چیزی
quantify
بیان اثر چیزی با اعداد
describes
بیان مشخصات کسی یا چیزی
described
بیان مشخصات کسی یا چیزی
quantifies
بیان اثر چیزی با اعداد
quantified
بیان اثر چیزی با اعداد
describe
بیان مشخصات کسی یا چیزی
disclosures
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
عمل بیان در باره چیزی
point
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variables
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
dedicated
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
re-entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
function
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functioned
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
built-in
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
functions
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
re entry
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
to rely on somebody
[something]
تابع بودن به کسی
[چیزی]
to be dependent on somebody
[something]
تابع بودن به کسی
[چیزی]
to be reliant on somebody
[something]
تابع بودن به کسی
[چیزی]
to depend on somebody
[something]
تابع بودن به کسی
[چیزی]
string
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
XMS
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
descriptions
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
That speaks volumes.
<idiom>
چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
description
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
assigned
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assign
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
forbid
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
authenticates
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
forbids
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
subroutine
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
interlude
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interludes
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
logical
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
plato
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
OCP
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد
aggregates
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
recovery
برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
returned
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
routines
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
returns
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
routinely
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
recoveries
برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
returning
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
opens
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
typography
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typographies
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
event driven
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
processor
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
measure
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
problems
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
orientated
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
problem
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
labels
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
pla
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
user
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
users
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
linking
تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند
linking
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
functioned
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com