Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. |
بخون یکدیگه تشنه هستند |
|
|
Other Matches |
|
bloodthirsty |
تشنه بخون |
We have nothing in common . |
با یکدیگه وجه مشترکی نداریم |
The teo countries are separated by this river. |
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند |
standards |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
standard |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
mars |
بخون |
haematoid |
شبیه بخون |
red-handed |
بخون الوده |
to imbrue with blood |
بخون ترکردن |
to imbrue in blood |
بخون تر کردن |
haemic |
وابسته بخون |
haemic |
مربوط بخون |
to gild with blood |
اغشته بخون کردن |
red handed |
دست بخون الوده |
to gild with blood |
غرقه بخون کردن |
to imbrue in blood |
الوده بخون کردن |
sanguification |
تبدیل خوراک بخون |
to imbrue with blood |
الوده بخون کردن |
thirster |
تشنه |
thirsty |
تشنه |
adry |
تشنه |
athirst |
تشنه |
i feet thirsty |
تشنه ام |
i am thirsty |
تشنه ام |
haemophillia |
امادگی بخون رفتن زیاد |
I'm thirsty. |
من تشنه هستم. |
dries |
تشنه شدن |
i feet thirsty |
تشنه ام هست |
driers |
تشنه شدن |
i am thirsty |
تشنه ام هست |
dry |
تشنه شدن |
dryers |
تشنه شدن |
parched with thirst |
تشنه سوخته |
thirst |
تشنه بودن |
to be thirsty |
تشنه بودن |
haematosis |
تبدیل خون وریدی بخون شریانی |
The thirsty dreams of water . <proverb> |
تشنه در خواب آب مى بیند . |
While there is water in the pitcher we wander thir. <proverb> |
آب در کوزه و ما تشنه لبان مى گردیم . |
sepsis |
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون |
cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
ScriptX |
هستند |
they are all of one mind |
هستند |
are |
هستند |
plants indigenous to that soil |
هستند |
there are numbers who |
بسیاری هستند که |
they are well matched |
هم کفو هستند |
who are they? |
انها کی هستند |
they are at loggerheads |
هر دو سنگ یک من هستند |
analog |
ی از حالت آنالوگ هستند |
5, 7, 9 are odd numbers . |
5؟7؟9 اعداد فرد هستند |
Such people are wicked . |
اینگونه آدمها شر هستند |
they are well matched |
حریف یکدیگر هستند |
analogues |
ی از حالت آنالوگ هستند |
analogue |
ی از حالت آنالوگ هستند |
such as are happy |
انهایی که خوشبخت هستند |
The roads are obstructed. |
جاده ها مسدود هستند. |
ring topology |
در حلقه بهم وصل هستند |
the ins |
انان که سر کا یا دارای متامی هستند |
These football players are the pick of the bunch . |
این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند |
numeric |
که فقط حاوی اعداد هستند |
The two are rhyming words . |
این دو لغت هم قافیه هستند |
dialectical materialism |
اساسا اقتصادی یا مادی هستند . |
X/OPEN |
ول ایجاد سیستمهای باز هستند |
great dangers impend over us |
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند |
Price are fixed here . |
دراینجا قیمتها ثابت هستند |
However difficult the circumstances [are] , ... |
هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ... |
series |
مداری که قط عات آن با هم سری هستند |
Take things as you find them. <proverb> |
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر . |
mode |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
I musn't eat food containing ... |
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم. |
array |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
modes |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
target audience |
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند |
bank holiday |
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند |
People are looking for new ideas. |
مردم عقب فکرهای تازه هستند |
capability |
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند |
finished |
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند |
nut structure |
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند |
the strangers in tehran |
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند |
the outer world |
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند |
buffer |
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند |
a further 50 are in prospect |
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند |
things in possession |
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند |
Prices are rising ( falling ) . |
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند |
outs and ins |
انانی که سر کار دارای مقامی هستند |
anticlastic |
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.] |
Boys will be boys. |
پسرها حالا دیگه اینطور هستند. |
regular guy <idiom> |
شخص مهربانی که همه با دوست هستند |
What percentage of the people are literate? |
چند درصد مردم با سواد هستند ؟ |
This canary and its mate are in the same cage |
این قناری وجفتش در یک قفس هستند |
arrays |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
The twins look just like each other. |
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند. |
downsize |
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند. |
queued |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
queueing |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
hylotheism |
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند |
rotaglider |
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند |
to feel a pang of guilt |
ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند |
storage |
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند |
queen's ware |
فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند |
sig |
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند |
repertoire |
لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند |
formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
queue |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
the iron interest |
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند |
coresident |
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند |
queues |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
sets |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
clock |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟ |
set |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
channeling |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channelled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
setting up |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟ |
channels |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channeled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channel |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
library |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
They are openly seeking his being sacked. |
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند. |
Are animals able to think ? |
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟ |
libraries |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
clocks |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
monogenism |
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند |
association for women in computing |
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند |
1 and 2 are poles apart. <idiom> |
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] . |
purpuric acid |
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند |
cyclic item |
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند |
I cant get into these shoes. |
این کفشها پایم نمی رود ( کوچک هستند ) |
checked |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
resource |
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند |
queue |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queued |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queues |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queueing |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
identity |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
perspectives |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
check |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
perspective |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
ultramontane |
وابسته به کشورها و مردمی که درانطرف کوه ها وارتفاعات هستند |
checks |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
bank holiday |
هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند |
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . |
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه |
identities |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
consistency check |
داده ها یا موضوعات مط ابق با قالب از پیش فرض شده هستند |
microcomputer |
ریزکامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپ شده هستند |
parallel |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
paralleling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
evolutionism |
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند |
Well, now everyone's here, we can begin. |
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم. |
haplont |
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند |
sequential |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
paralleled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallelled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
buffer pool |
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند |
parallelling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
synchronous |
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند |
rapid |
محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند |
tabling |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
tables |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
parallels |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
fast |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
fasted |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
fastest |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
fasts |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
serial |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
tabled |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
table |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
serials |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
ring |
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند |
topology |
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند |
special contracts |
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند |
short timer |
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند |
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> |
مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.] |
microwave hop |
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند |
deque |
صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند |
synchronizes |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronize |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronises |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronised |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
backbones |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
backbone |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
bar printer |
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند |
synchronising |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
machines |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
machine |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
machined |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. |
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند. |
re issuable notes |
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند |
checked |
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر |
uncommitted logic array |
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند |
check |
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر |
topology |
توپولوژی بکه که تمام قط عات به یک کابل وصل هستند که در هر انتها Terminator دارد |
checks |
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر |
chaining |
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند |
nonmonetarists |
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند |
homogeneous computer network |
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند |