English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
domain برنامهای که حق کپی ندارد
domains برنامهای که حق کپی ندارد
Search result with all words
public متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
Other Matches
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
programmatic برنامهای
multiprogrammed چند برنامهای
planned economies اقتصاد برنامهای
planned economy اقتصاد برنامهای
extracurricular فوق برنامهای
programmed instruction اموزش برنامهای
program budget بودجه برنامهای
in line coding کدگذاری درون برنامهای
language برنامهای که به عنوان مترجم
multiprogramming عملکرد چند برنامهای
languages برنامهای که به عنوان مترجم
uniprogramming system سیستم عملکرد تک برنامهای
microsoft برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
corrida برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
digital darkroom برنامهای برای بهبود تصویر
in line subroutine زیر روال درون برنامهای
firmware برنامهای که در حافظه فقط خواندنی
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
macdraw برنامهای ترسیمی که برای هنر
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
corrupts داده یا برنامهای که خطا دارد
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
corrupting داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupt داده یا برنامهای که خطا دارد
corrupted داده یا برنامهای که خطا دارد
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
self- برنامهای که در هر بخش از حافظه بار میشود.
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
illegal دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
indexer برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند
check total برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
checksum برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
languages هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
run duration مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
relocating برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
handler برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handlers برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
relocates برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
relocated برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
relocate برنامهای که قابل بارشدن درهرمحل حافظه است .
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
direct objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
indirect objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
threads برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
object فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
objects فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
commonest تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commoners تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
objecting فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
objected فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
optimizer برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
mp/m برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
loader برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
merge print program برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
objecting سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
routines برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
packing برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
objected سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
direct objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
dynamically زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
indirect objects سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
there is no style about her ندارد
he is not of that stamp را ندارد
there is no limit to it حد ندارد
it does not weigh with me ندارد
flicker free ی ندارد
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
high-level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
What You See Is All You Get برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
high level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
set up برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
it is a soft snap کاری ندارد
it is nothing new تازگی ندارد
hadn't ندارد نبایستی
it does not matter اهمیت ندارد
dont mention it اهمیت ندارد
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
he is out of huomor دماغ ندارد
he hasno notion of going سر رفتن ندارد
he has nothing of his own چیزی ندارد
he has nostomach for the fight سر دعوا ندارد
he has no temperature to day امروز تب ندارد
he has no manners اداب ندارد
he has no excuse what عذری ندارد
he has an a. to grind غرضی ندارد
no matter اهمیت ندارد
it is nothing out of the way غرابتی ندارد
it lacks soul روح ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . عیب ندارد
No problem at all. It is quite all right . مانعی ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything . مقصودی ندارد
there is no limit to it اندازه ندارد
no object اهمیت ندارد
It is no trouble at all. زحمتی ندارد
Nothing is quite impossible. کارنشد ندارد
Don’t mention it. قابلی ندارد.
it is of no weight قدرواهمیتی ندارد
it is well enough عیبی ندارد
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
reset دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
resets دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
formatter برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
executable form برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
process برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
test driver برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
processes برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
daemon در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . ربطی به موضوع ندارد
Nothing is impossible . کار نشد ندارد
That's not so! این حقیقت ندارد!
crying is useless گریه سودی ندارد
it takes two to tango <idiom> [یک دست صدا ندارد]
irons in the fire <idiom> وقت سرخاراندن ندارد
she cannot bear heat طاقت گرما را ندارد
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
many hands make light work <proverb> یک دست صدا ندارد
Death keeps no calendar. <proverb> مرگ تاریخ ندارد.
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
She never gets any gratitude . دستش نمک ندارد
It doesnt look nice . It is useemly. صورت خوشی ندارد
he means well قصد بدی ندارد
his hand want's two fingers دستش دو انگشت ندارد
his hand lack one finger دستش یک انگشت ندارد
that in nothing to me برای من اهمیتی ندارد
his intentions are good خیال بدی ندارد
it matters little چندان اهمیت ندارد
it differs nothing from هیچ فرقی با .....ندارد
it is of little worth چندان ارزشی ندارد
it is allup with him دیگر امیدی ندارد
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
it is indifferent to me برای من چه اهمیتی ندارد
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
it is of no moment هیچ اهمیت ندارد
he is short of hands کارگر کافی ندارد
there is no exception to that rule ان قانون استثناء ندارد
h does not w.much چندان وزنی ندارد
There is nothing to be ashamed lf . ( اینکار ) خجالت ندارد
He cant stand the sight of us. چشم ندارد ما را ببیند
and that is flat(final)!No arguments! چون وچراهم ندارد !
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). تقلب عاقبت ندارد
That is quitw O. K. That is fine. هیج اشکالی ندارد
there is nothing for it but to چارهای ندارد جز اینکه
there is no reason هیچ دلیل ندارد
he hasno notion of going خیال رفتن ندارد
he hasno notion of going میل رفتن ندارد
he is at a loose end کار معینی ندارد
he is indisposed to go میل برفتن ندارد
he is nothing to me بتمن خویشی ندارد
it is of no importance هیچ اهمیت ندارد
There is nothing to be afraid of in driving. رانندگی که ترس ندارد.
infinite حلقهای که خروج ندارد.
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
dual in line package بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stated مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
library تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
stating مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
monitored برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
that is nothing like it هیچ شباهتی بدان ندارد
he does nothing but talk کاری جزحرف زدن ندارد
It is in the bag . It is a dead cert. ردخورد ندارد (حتمی است )
His remarks are unfounded. حرفهایش پایه واساسی ندارد
it does not matter عیب ندارد چیزی نیست
from immemorial times اززمانی که کسی بیاد ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com