| Total search result: 201 (21 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| reusable program |
برنامه قابل استفاده مجدد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| reusable |
قابل استفاده مجدد |
| friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
| shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
| shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
| storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
| nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
| user programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده |
| functions |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
| environments |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
| environment |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
function |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
| functioned |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
| garbage |
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود |
| apl |
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی |
| highest |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
| highs |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
| high |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
| erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
| basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
| basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
| DLL |
فایلی که حاوی کتابخانهای از توابعی است که توسط برنامه دیگری قابل استفاده است |
| regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| extend |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
| extending |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
| extends |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
| collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
| modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
| parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
| parameters |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
| help |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
| helped |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
| macro |
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد |
| helps |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
| generated |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
| generating |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
| generates |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
| generate |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
| semicompiled |
برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند |
| thread |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
| threads |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
| reprogramming |
برنامه نویسی مجدد |
| archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
| duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| exerciser |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
| chapters |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
| compiling |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| compiled |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| dynamic link library |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
| compile |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| chapter |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
| compiles |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
| resalable |
قابل فروش مجدد |
| wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| subroutine |
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
| rerun |
اجرای برنامه یا چاپ مجدد کار |
| link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
| defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
| reproducible |
قابل تولید مجدد تجدید پذیر |
Gothick |
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم] [معماری] |
| action replay |
پخش مجدد و با دور کند بخشیاز برنامه تلویزیونی |
| re entry |
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود |
| re-entry |
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود |
| apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
| synthetic address |
محل استفاده شده در برنامه که توسط دستورات درون برنامه تولید شده است |
| modula |
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند |
| presumable |
قابل استنباط قابل استفاده |
| dry cell battery |
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery |
| graphics |
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند |
| resuming |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
| resumes |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
| resumed |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
| resume |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
| elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
| forth |
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای |
insert |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| inserting |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| inserts |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| ins key |
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| insert key |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| fall back |
شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند |
| warm start |
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده |
| assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
| low resolution graphics |
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه |
| valuable <adj.> |
قابل استفاده |
| utilitarian [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
| utile [archaic] [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
| helpful <adj.> |
قابل استفاده |
| handy [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
| expedient <adj.> |
قابل استفاده |
| beneficial <adj.> |
قابل استفاده |
| advantageous <adj.> |
قابل استفاده |
| fit for use |
قابل استفاده |
| practicals |
قابل استفاده |
| handier |
قابل استفاده |
| profitable |
قابل استفاده |
| allowable |
قابل استفاده |
| handiest |
قابل استفاده |
| handy <adj.> |
قابل استفاده |
| exploitable |
قابل استفاده |
| useful <adj.> |
قابل استفاده |
| purpose-built <adj.> |
قابل استفاده |
| applicatory <adj.> |
قابل استفاده |
| purposeful <adj.> |
قابل استفاده |
| convenient <adj.> |
قابل استفاده |
| functional <adj.> |
قابل استفاده |
serviceable |
قابل استفاده |
serviceable <adj.> |
قابل استفاده |
| practicable <adj.> |
قابل استفاده |
| proper <adj.> |
قابل استفاده |
| utilisable [British] <adj.> |
قابل استفاده |
| purposive <adj.> |
قابل استفاده |
| usable <adj.> |
قابل استفاده |
| applicable <adj.> |
قابل استفاده |
| operational |
قابل استفاده |
| appropriate [for an occasion] <adj.> |
قابل استفاده |
| utilizable <adj.> |
قابل استفاده |
| suitable <adj.> |
قابل استفاده |
| practical <adj.> |
قابل استفاده |
| serviceability |
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن |
| employment schedule |
برنامه استفاده از ناو |
| applications |
برنامه کاربردی استفاده |
| application |
برنامه کاربردی استفاده |
| user program |
برنامه استفاده کننده |
| proms |
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory |
| prom |
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory |
| serviceableness |
قابل استفاده بودن |
| handiest |
بسهولت قابل استفاده |
| instrumental |
مفید قابل استفاده |
| commonable |
قابل استفاده عموم |
| operative |
قابل استفاده موثر |
| fleet in being |
ناوگان قابل استفاده |
| inoperable |
غیر قابل استفاده |
| handy |
بسهولت قابل استفاده |
| available |
قابل استفاده سودمند |
| out of commission |
غیر قابل استفاده |
| operatives |
قابل استفاده موثر |
| cumber |
غیر قابل استفاده |
| utilizable |
قابل استفاده مصرف |
| handier |
بسهولت قابل استفاده |
| credit available |
اعتبار قابل استفاده |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| initialize |
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد |
| unavailable water |
رطوبت غیر قابل استفاده |
| operational |
قابل استفاده مربوط به عملیات |
| available payload |
بازده قابل استفاده وسیله |
| usable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
| unserviceable |
وسایل غیر قابل استفاده |
| waterlog |
غیر قابل استفاده شدن |
| ARQ |
قابل استفاده در برخی مودم ها |
| useable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
| run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
| editing run |
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند |
| through the green |
منطقه قابل استفاده در بازی گلف |
| readied |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
| readies |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
| readying |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
| ready |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
| reentrable program |
برنامه قابل بازگذشت |
| portable program |
برنامه قابل انتقال |
| portable program |
برنامه قابل حمل |
| halts |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halt |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halted |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| relative |
نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه |
| ghost |
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود |
| alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| ghosts |
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود |
| charges |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
| charge |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
| portable |
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند |
| acceptance credit |
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی |
| unix |
یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است |
| programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه ریزی |
| conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
| conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
| dedicated |
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است |
| grammatical error |
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر |
| nests |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
| generation |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
| device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| semantics |
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه |
| generations |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
| end user |
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد |
| nest |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
| commoners |
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |