Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
reusable program |
برنامه قابل استفاده مجدد |
|
|
Other Matches |
|
reusable |
قابل استفاده مجدد |
friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
user programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده |
functions |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
environments |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
environment |
حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه |
function |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
functioned |
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند |
garbage |
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود |
apl |
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی |
highest |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
highs |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
high |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
DLL |
فایلی که حاوی کتابخانهای از توابعی است که توسط برنامه دیگری قابل استفاده است |
regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
extend |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
extending |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
extends |
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
parameters |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
help |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
helped |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
macro |
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد |
helps |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
generated |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generating |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generates |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
generate |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
semicompiled |
برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند |
thread |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
threads |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
reprogramming |
برنامه نویسی مجدد |
archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
exerciser |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
chapters |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
compiling |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
compiled |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
dynamic link library |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
compile |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
chapter |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
compiles |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
resalable |
قابل فروش مجدد |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
subroutine |
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
rerun |
اجرای برنامه یا چاپ مجدد کار |
link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
reproducible |
قابل تولید مجدد تجدید پذیر |
Gothick |
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم] [معماری] |
action replay |
پخش مجدد و با دور کند بخشیاز برنامه تلویزیونی |
re entry |
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود |
re-entry |
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
synthetic address |
محل استفاده شده در برنامه که توسط دستورات درون برنامه تولید شده است |
modula |
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند |
presumable |
قابل استنباط قابل استفاده |
dry cell battery |
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery |
graphics |
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند |
resuming |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
resumes |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
resumed |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
resume |
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
forth |
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای |
insert |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
inserting |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
inserts |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
ins key |
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
insert key |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
fall back |
شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند |
warm start |
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده |
assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
low resolution graphics |
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه |
valuable <adj.> |
قابل استفاده |
utilitarian [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
utile [archaic] [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
helpful <adj.> |
قابل استفاده |
handy [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
expedient <adj.> |
قابل استفاده |
beneficial <adj.> |
قابل استفاده |
advantageous <adj.> |
قابل استفاده |
fit for use |
قابل استفاده |
practicals |
قابل استفاده |
handier |
قابل استفاده |
profitable |
قابل استفاده |
allowable |
قابل استفاده |
handiest |
قابل استفاده |
handy <adj.> |
قابل استفاده |
exploitable |
قابل استفاده |
useful <adj.> |
قابل استفاده |
purpose-built <adj.> |
قابل استفاده |
applicatory <adj.> |
قابل استفاده |
purposeful <adj.> |
قابل استفاده |
convenient <adj.> |
قابل استفاده |
functional <adj.> |
قابل استفاده |
serviceable |
قابل استفاده |
serviceable <adj.> |
قابل استفاده |
practicable <adj.> |
قابل استفاده |
proper <adj.> |
قابل استفاده |
utilisable [British] <adj.> |
قابل استفاده |
purposive <adj.> |
قابل استفاده |
usable <adj.> |
قابل استفاده |
applicable <adj.> |
قابل استفاده |
operational |
قابل استفاده |
appropriate [for an occasion] <adj.> |
قابل استفاده |
utilizable <adj.> |
قابل استفاده |
suitable <adj.> |
قابل استفاده |
practical <adj.> |
قابل استفاده |
serviceability |
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن |
employment schedule |
برنامه استفاده از ناو |
applications |
برنامه کاربردی استفاده |
application |
برنامه کاربردی استفاده |
user program |
برنامه استفاده کننده |
proms |
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory |
prom |
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory |
serviceableness |
قابل استفاده بودن |
handiest |
بسهولت قابل استفاده |
instrumental |
مفید قابل استفاده |
commonable |
قابل استفاده عموم |
operative |
قابل استفاده موثر |
fleet in being |
ناوگان قابل استفاده |
inoperable |
غیر قابل استفاده |
handy |
بسهولت قابل استفاده |
available |
قابل استفاده سودمند |
out of commission |
غیر قابل استفاده |
operatives |
قابل استفاده موثر |
cumber |
غیر قابل استفاده |
utilizable |
قابل استفاده مصرف |
handier |
بسهولت قابل استفاده |
credit available |
اعتبار قابل استفاده |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
initialize |
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد |
unavailable water |
رطوبت غیر قابل استفاده |
operational |
قابل استفاده مربوط به عملیات |
available payload |
بازده قابل استفاده وسیله |
usable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
unserviceable |
وسایل غیر قابل استفاده |
waterlog |
غیر قابل استفاده شدن |
ARQ |
قابل استفاده در برخی مودم ها |
useable |
قابل استفاده مصرف کردنی |
run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
editing run |
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند |
through the green |
منطقه قابل استفاده در بازی گلف |
readied |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
readies |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
readying |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
ready |
که منتظر است تا قابل استفاده شود |
reentrable program |
برنامه قابل بازگذشت |
portable program |
برنامه قابل انتقال |
portable program |
برنامه قابل حمل |
halts |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
halt |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
halted |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
relative |
نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه |
ghost |
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود |
alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
ghosts |
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود |
charges |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
charge |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
portable |
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند |
acceptance credit |
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی |
unix |
یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است |
programmable terminal |
ترمینال قابل برنامه ریزی |
conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
dedicated |
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است |
grammatical error |
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر |
nests |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
generation |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
semantics |
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه |
generations |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
end user |
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد |
nest |
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود |
commoners |
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |