Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
supplied
تحویل ذخیره
supply
تحویل ذخیره
supplying
تحویل ذخیره
Other Matches
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
interior label
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volumes
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
mass storage
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mail box
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
highs
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailboxes
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
reservoir
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reads
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
macbinary
سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding
روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
databank
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
downloadable
نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
dimmed
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dims
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
freeing
تحویل
frees
تحویل
transter
تحویل
prehension
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
solstice
تحویل
utilization
تحویل
liveries
تحویل
delivery
تحویل
deliveries
تحویل
bailment
تحویل
processes
تحویل
process
تحویل
livery
تحویل
free
تحویل
devolvement
تحویل
freed
تحویل
delivery order
حواله تحویل
delivery note
حواله تحویل
delivery side
سمت تحویل
cargo delivery
تحویل بار
bailment
تحویل جنس
renditions
پرداخت تحویل
forward delivery
تحویل دراینده
delivery free
تحویل رایگان
supplying
تحویل دادن
delivery notice
اعلامیه تحویل
delivering
تحویل دادن
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivering
تحویل تسلیم
free on quay
تحویل دراسکله
deliver
تحویل دادن
delivers
تحویل دادن
delivered
تحویل شده
free docks
تحویل در بارانداز
bailee
تحویل گیرنده
supply
تحویل دادن
exs
تحویل از کشتی
delivery table
میز تحویل
forward delivery
تحویل به وعده
exq
تحویل در بارانداز
delivered at frontier
تحویل در مرز
surrendered
تحویل دادن
transferring
واگذاری تحویل
deliverable
قابل تحویل
deliverable state
در حالت تحویل
surrender
تحویل دادن
ex mill
تحویل در کارخانه
transfer
واگذاری تحویل
ex factory
تحویل در کارخانه
recorded delivery
تحویل سفارشی
fob
تحویل کشتی
transfers
واگذاری تحویل
delivery terms
شرایط تحویل
delivery terms
نحوه تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
delivery valve
سوپاپ تحویل
catcher's side
سوی تحویل
rendition
پرداخت تحویل
delivery date
تاریخ تحویل
deliverer
تحویل دهنده
delivery speed
سرعت تحویل
surrenders
تحویل دادن
prompt delivery
تحویل فوری
LSD
نگهداری تحویل
cash dispensers
تحویل دارخودکار
terminal price
قیمت تحویل
polytropic
تحویل برزخ
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
period of delivery
دوره تحویل
takeover
تحویل گیری
cash dispenser
تحویل دارخودکار
transference
تحویل حواله
transferee
تحویل گیرنده
to take over
تحویل گرفتن
to hand over
تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
renders
تحویل دادن
take over
تحویل گرفتن
take delivery of
تحویل گرفتن
rendered
تحویل دادن
render
تحویل دادن
shortchange
کم تحویل دادن
takeovers
تحویل گیری
hand over
تحویل دادن
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
to deliver over
تحویل دادن
smooth delivery
تحویل بی اشکال
demand satisfaction
تحویل درخواستها
irreducibility
تحویل ناپذیری
supplied
تحویل دادن
storage
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
deliveries
قبض و اقباض تحویل
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
procurement
تهیه و تحویل اماد
deliveries
تحویل کالا دادن
delivery car
واگن تحویل دهنده
delivery
تحویل کالا دادن
delivery
قبض و اقباض تحویل
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
exw
تحویل در محل تولید
procures
تهیه و تحویل اماد
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
for
تحویل روی قطار
procured
تهیه و تحویل اماد
procure
تهیه و تحویل اماد
fot
تحویل روی کامیون
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
reduction
تحویل استحاله کاهش
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods intake
کالاهای درحال تحویل
give in charge
تحویل پلیس دادن
reductions
تحویل استحاله کاهش
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
procuring
تهیه و تحویل اماد
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
delivery order
دستور تحویل کالا
ex quay
تحویل در بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
spot goods
کالاهای اماده تحویل
free on rail
تحویل در راه اهن
redeliver
دوباره تحویل دادن
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
ex ship
تحویل در کنار کشتی
storage
ذخیره کردن ذخیره
stock
ذخیره ذخیره کردن
stockage
ذخیره کردن ذخیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com