English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (8 milliseconds)
English Persian
recover ترمیم شدن
recovering ترمیم شدن
recovers ترمیم شدن
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
Search result with all words
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
hard که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
relief ترمیم اسایش خاطر
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
recoveries ترمیم
recovery ترمیم
restoration اعاده ترمیم
restoration ترمیم
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
amendment ترمیم
amendments ترمیم
rehabilitate ترمیم کردن
rehabilitated ترمیم کردن
rehabilitates ترمیم کردن
rehabilitating ترمیم کردن
reshuffle ترمیم کردن
reshuffled ترمیم کردن
reshuffles ترمیم کردن
reshuffling ترمیم کردن
amend ترمیم کردن
amended ترمیم کردن
amending ترمیم کردن
reform ترمیم کردن
reforms ترمیم کردن
restore ترمیم کردن
restored ترمیم کردن
restores ترمیم کردن
restoring ترمیم کردن
patching ترمیم سنگفرش لکه گیری
reconstruction ترمیم
reconstructions ترمیم
hot تشخیص و ترمیم خطا
hotter تشخیص و ترمیم خطا
hottest تشخیص و ترمیم خطا
betterment ترمیم
regeneration ترمیم
cabinet reshuffle ترمیم کابینه
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
cost of reproduction هزینه نوسازی و ترمیم
e r p برنامه ترمیم اروپا
error recovery ترمیم خطا
error recovery procedures رویههای ترمیم خطا
file recovery ترمیم فایل
irrecoverable error خطای غیر قابل ترمیم
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
orthopaedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
orthopedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
read restore cycle چرخه خواندن و ترمیم
recoverable error خطای قابل ترمیم
recoverable error خطای ترمیم پذیر
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
dental restoration ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental filling ترمیم دندان [دندان پزشکی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com