Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
Other Matches
inelastic
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
transmogrification
تغییر شکل تحول
postscripts
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
convertibles
تغییر پذیر
changeable
تغییر پذیر
mutant
تغییر پذیر
susceptible of change
تغییر پذیر
convertible
تغییر پذیر
variables
تغییر پذیر
variable
تغییر پذیر
vacillatory
تغییر پذیر
skittish
تغییر پذیر
supple
تغییر پذیر
mutants
تغییر پذیر
mutable
تغییر پذیر
convertible coupe
کوپه تغییر پذیر
alterably
بطور تغییر پذیر
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
variant
قابل تغییر
variative
قابل تغییر
commutable
قابل تغییر
transmutative
قابل تغییر
moveable
قابل تغییر
changeable
قابل تغییر
displaceable
قابل تغییر
flexible
قابل تغییر
transformative
قابل تغییر
effable
قابل تغییر
alterable
قابل تغییر
streakiest
ناصاف قابل تغییر
flexibility
کش دار قابل تغییر
streakier
ناصاف قابل تغییر
streaky
ناصاف قابل تغییر
tranformable
قابل تغییر شکل
ne varirtur
غیر قابل تغییر
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
open policy
بیمه نامه قابل تغییر
armature shifting motor
موتور با ارمیچر قابل تغییر
variables
آنچه قابل تغییر است
alterable
آنچه قابل تغییر است
variable
آنچه قابل تغییر است
flexible
آنچه قابل تغییر است
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
variable factors
عوامل قابل تغییر تولید
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
harder
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
protects
محل حافظه که قابل تغییر نیست
protect
محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting
محل حافظه که قابل تغییر نیست
flexible
آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
hard
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
variable
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
gametophore
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
protect
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
reads
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
absolute address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protects
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
planes
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
plane
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
machine address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
vicissitudinous
تحول پذیر
fields
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wires
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
fielded
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wire
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
modification
تغییر
amendments
تغییر
conversions
تغییر
conversion
تغییر
changeless
بی تغییر
fluctuation
تغییر
stationary
بی تغییر
commutation
تغییر
alteration
تغییر
dachi
تغییر پا
amendment
تغییر
alternation
تغییر
changing
تغییر
changes
تغییر
shunting
تغییر خط
misalignment
تغییر
variation
تغییر
variations
تغییر
change
تغییر
changed
تغییر
vicissitude
تغییر
innovations
تغییر
innovation
تغییر
mutations
تغییر
mutation
تغییر
transform
تغییر شکل
concurrent variation
تغییر همزمان
reversal shift
تغییر وارون
alter
تغییر دادن
near-constant state of flux
تغییر همیشگی
transformed
تغییر شکل
shifts
تغییر مکان
shifts
تغییر دادن
change spin
چرخیدن با تغییر پا
duff
تغییر علامت
speed variation
تغییر سرعت
change of speed
تغییر سرعت
shifted
تغییر جهت
shifted
تغییر دادن
shifted
تغییر مکان
coefficient of variation
ضریب تغییر
cinversion
تغییر شکل
shift
تغییر مکان
transforms
تغییر شکل
changer
تغییر دهنده
shift
تغییر دادن
shift
تغییر جهت
transforming
تغییر شکل
convertibility
توانایی تغییر
transformation
تغییر شکل
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
demand shift
تغییر تقاضا
design change
تغییر طرح
transformation
عمل تغییر
dimensional change
تغییر اندازه
to convert something into something
تغییر دادن به
displaciment
تغییر مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
versatility
قابلیت تغییر
variation coefficient
ضریب تغییر
rebus sic stautibus
تغییر شکل
deformation
تغییر شکل
covariation
تغییر همگام
current displacement
تغییر جریان
shifts
تغییر جهت
unchangeable
تغییر ناپذیر
to turn something into something
تغییر دادن به
variation theorem
قضیه تغییر
turnabout
تغییر موضع
turnabout
تغییر عقیده
transmutation
تغییر شکل
surface of revolution
سطح تغییر
susceptible of change
مستعد تغییر
metamorphosis
تغییر شکل
turnabouts
تغییر عقیده
to turn
[into]
تغییر کردن
standpat
مخالف تغییر
unalterable
تغییر ناپذیر
invariable
تغییر ناپذیر
to turn
[into]
تغییر دادن
turnabouts
تغییر موضع
convert
تغییر دادن
redeploy
[staff]
تغییر دادن
switcheroo
تغییر ناگهانی
modification
تغییر وتبدیل
realigns
تغییر دادن
realigning
تغییر دادن
realigned
تغییر دادن
realign
تغییر دادن
weathers
تغییر فصل
weather
تغییر فصل
weathered
تغییر فصل
ternal
دارای سه تغییر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com