Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
accessory
جانبی
sidelong
جانبی
lateral
جانبی
laterad
جانبی
Other Matches
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
by-effect
اثر جانبی
byeffect
اثر جانبی
secondary effect
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
اثر جانبی
adverse reaction
اثر جانبی
spillover effect
اثر جانبی
contour line
خط جانبی
bilateral
دو جانبی
peripherals
دستگاههای جانبی
lateral shifts
حرکت جانبی
lateral shifts
تغییرات جانبی
lateral pressure
فشار جانبی
side friction
اصطکاک جانبی
units
وسیله جانبی
lateral surface
سطح جانبی
peripheral
دستگاه جانبی
unit
وسیله جانبی
side chain
زنجیر جانبی
side circuit
مدار جانبی
oblique fire
اتش جانبی
marginal bund
خاکریز جانبی
lateral yield
له شدگی جانبی
lateral load
بار جانبی
lateral inversion
معکوس جانبی
lateral fissure
شیار جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
وسیله جانبی
side effect
اثر جانبی
side effect
نتیجه جانبی
side-effect
اثر جانبی
side-effects
اثر جانبی
side-effects
نتیجه جانبی
devices
وسیله جانبی
cross wind
باد جانبی
dorsolateral
پشتی و جانبی
end gable
نمای جانبی
laterality
برتری جانبی
lateral dominance
برتری جانبی
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
accessory
وسیله جانبی
lateral control
کنترل جانبی
lateral buckling
کمانکش جانبی
aisle
جانبی صحن
aisles
جانبی صحن
side-effect
نتیجه جانبی
input/output
وسیله جانبی
i/o
وسیله جانبی
flank speed
سرعت جانبی
device
وسیله جانبی
wing wall
دیواره جانبی
secondary effect
نتیجه جانبی
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
fall-out
[side effect]
نتیجه جانبی
byeffect
نتیجه جانبی
by-effect
نتیجه جانبی
adverse reaction
نتیجه جانبی
sideways sum
مجموع جانبی
spillover effect
نتیجه جانبی
byeffect
عوارض جانبی
trilaterality
حالت سه جانبی
ventrolateral
بطنی و جانبی
spillover effects
آثار جانبی
sideband
باندهای جانبی
adverse reactions
اثرهای جانبی
side effects
اثرهای جانبی
spillover effects
اثرهای جانبی
side reaction
واکنش جانبی
adverse reactions
آثار جانبی
by-effects
آثار جانبی
byeffects
آثار جانبی
secondary effects
آثار جانبی
side effects
آثار جانبی
side group
گروه جانبی
secondary effects
اثرهای جانبی
side view
نمای جانبی
by-effects
اثرهای جانبی
byeffects
اثرهای جانبی
side-effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
side effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs
حرکت جانبی ناو
crab
حرکت جانبی ناو
angle of sideslip
زاویه لغزش جانبی
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
side-effects
اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip
زاویه انحراف جانبی
diaschisis
کارکرد پریشی جانبی
girthed area
سطح جانبی
[ریاضی]
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
sides way
تغییر مکان جانبی
lateral support
تکیه گاه جانبی
miniperipheral
دستگاه جانبی کوچک
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
processor
پردازنده جانبی مخصوص
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
lateral magnifying power
درشت نمایی جانبی
peripheral controller
کنترل کننده جانبی
side tone
صدای جانبی گوشی
ventrolateral
درقسمت جانبی شکم
notch piers
پایههای جانبی سرریز
sidelobe
بیم جانبی رادار
profile
برش عمودی تصویر جانبی
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
sculpture in the round
پیکره سازی همه جانبی
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
side overlap
پوشش جانبی عکس هوایی
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
polls
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sidelobe
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
lateral gain
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
polled
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
poll
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
shortest
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
computer interface unit
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
bells and whistles
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
B:
بیان کننده دیسک درایو جانبی
lateral deflection of beam
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
sub-
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
stair towers turrets
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
outputs
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
controllers
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controller
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
peripheral
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
peripheral
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
vendors
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
forms
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
formed
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
auxiliaries
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
vendor
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
peripheral
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
devices
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
loads
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
PCMCIA
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
s 00 bus
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
hardware
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
parallelled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
shares
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shares
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shared
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
handlers
بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
parallelling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
plotter
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
share
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com