English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
English Persian
crab حرکت جانبی ناو
crabs حرکت جانبی ناو
Search result with all words
pen وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penned وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penning وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pens وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
paddle وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddles وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
lateral shifts حرکت جانبی
Other Matches
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
lateral جانبی
sidelong جانبی
laterad جانبی
bilateral دو جانبی
byeffect اثر جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
spillover effect اثر جانبی
adverse reaction اثر جانبی
contour line خط جانبی
by-effect اثر جانبی
accessory جانبی
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
wing wall دیواره جانبی
side view نمای جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
side reaction واکنش جانبی
end gable نمای جانبی
units وسیله جانبی
side group گروه جانبی
side friction اصطکاک جانبی
side circuit مدار جانبی
side chain زنجیر جانبی
unit وسیله جانبی
sideband باندهای جانبی
accessory وسیله جانبی
device وسیله جانبی
aisles جانبی صحن
devices وسیله جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
cross wind باد جانبی
sideways sum مجموع جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
side-effects نتیجه جانبی
flank speed سرعت جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
peripheral دستگاه جانبی
lateral control کنترل جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
lateral surface سطح جانبی
aisle جانبی صحن
lateral dispersion پراکندگی جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
lateral pressure فشار جانبی
lateral load بار جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
lateral fissure شیار جانبی
laterality برتری جانبی
side-effects اثر جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
oblique fire اتش جانبی
i/o وسیله جانبی
side effect اثر جانبی
spillover effects آثار جانبی
side effect نتیجه جانبی
side-effect اثر جانبی
input/output وسیله جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
side-effect نتیجه جانبی
lateral dominance برتری جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
side effects آثار جانبی
side effects اثرهای جانبی
byeffect عوارض جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
byeffects اثرهای جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
byeffect نتیجه جانبی
by-effect نتیجه جانبی
adverse reactions اثرهای جانبی
secondary effects آثار جانبی
adverse reaction نتیجه جانبی
byeffects آثار جانبی
by-effects اثرهای جانبی
by-effects آثار جانبی
adverse reactions آثار جانبی
side tone صدای جانبی گوشی
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
notch piers پایههای جانبی سرریز
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
processor پردازنده جانبی مخصوص
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
sidelobe بیم جانبی رادار
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
stabile بدون حرکت بی حرکت
profiles برش عمودی تصویر جانبی
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
profiled برش عمودی تصویر جانبی
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
profile برش عمودی تصویر جانبی
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
profiling برش عمودی تصویر جانبی
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
shortest تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com