English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
Other Matches
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
cross stroke فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
action on the blade تماس با شمشیر حریف
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
compound parry دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
binds کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
bind کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
in line شمشیر در وضع حمله
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
attack فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
offsetting حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offset حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
boilerplating قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
clicks صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrust فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicked صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
charge حمله به حریف
charges حمله به حریف
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
assault حمله بدنی به حریف
assaulted حمله بدنی به حریف
assaults حمله بدنی به حریف
parried دفع کردن حمله حریف
parry دفع کردن حمله حریف
parrying دفع کردن حمله حریف
bootleg نوعی حمله با فریفتن حریف
parries دفع کردن حمله حریف
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
tackling ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
armlock گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
so as to quiet him برای ارام کردن او
ivory tower محل ارام برای تفکر
ivory towers محل ارام برای تفکر
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
curl پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
curls پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
shivered فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shiver فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
great go امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
all the way اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
greats امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
tucks درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
solace ارام کردن تسلی دادن
quiet ارام کردن تسکین دادن
quietest ارام کردن تسکین دادن
smoothed ارام کردن تسکین دادن
smooths ارام کردن تسکین دادن
pacify ارام کردن تسکین دادن
smoothest ارام کردن تسکین دادن
pacifies ارام کردن تسکین دادن
pacified ارام کردن تسکین دادن
pacifying ارام کردن تسکین دادن
becalms ارام کردن تسلی دادن
becalming ارام کردن تسلی دادن
becalmed ارام کردن تسلی دادن
becalm ارام کردن تسلی دادن
smooth ارام کردن تسکین دادن
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
pillow صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillows صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
deke گول زدن حریف برای تغییرمحل
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
pirouette بارفیکس
pirouettes بارفیکس
horizontal bar بارفیکس
chinning بارفیکس
jink فریب دادن حریف
deceiving فریب دادن حریف
deceives فریب دادن حریف
deceive فریب دادن حریف
outroll شکست دادن حریف
deceived فریب دادن حریف
shut down شکست دادن حریف
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
flying machine بارفیکس متحرک
decompress ارام ارام بالا امدن با مکثهای موقت
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
to hang on the rear برای حمله دنبال کردن
match وصلت دادن حریف کسی بودن
matches وصلت دادن حریف کسی بودن
hole job شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole shot شکست دادن حریف با شروع بهتر
wipe out شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
hecht dismount پرش بروشه از بارفیکس
yards میله وصل به دکل برای بادبان
yard میله وصل به دکل برای بادبان
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jiujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
quasi smooth flow جریان نیمه ارام یا شبه ارام
razzia حمله برای غارت وبرده گیری
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
face dodge گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
headmen پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headman پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
chimney-crane [میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
offense توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
inveighing مورد حمله قرار دادن
go for مورد حمله قرار دادن
inveighs مورد حمله قرار دادن
inveighed مورد حمله قرار دادن
inveigh مورد حمله قرار دادن
check plot یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
blitzed حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
blitzing حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
telic نهایی دارای هدف نهایی
underswing تاب دادن بدن در زیر میله ژیمناستیک
press فشار دادن
hustling فشار دادن
hustled فشار دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com