Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
isodose rate
خط نقاط متحدالدوز
Other Matches
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
at all points
در همه نقاط
trio
نقاط سه قلو
triad
نقاط سه قلو
interactional points
نقاط تلاقی
triads
نقاط سه قلو
interactional points
نقاط تماس
trios
نقاط سه قلو
keop soo
نقاط حساس
key points
نقاط حساس
keop soo
نقاط مرگ
key points
نقاط مهم
lagrangian points
نقاط لاگرانژی
trig point
نقاط مثلث بندی
vital points
نقاط حساس بدن
primary masses
نقاط مادی اولیه
plot
ثبت مسیریا نقاط
apparent horizon
افق حقیقی نقاط
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
coordinates
طول و عرض نقاط
kyusho
نقاط حساس بدن
isothermal
نقاط هم حرارت اب دریا
coordinate code
رمز مختصات نقاط
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
dapple
چیزی با نقاط رنگارنگ
plotted
ثبت مسیریا نقاط
shoal
نقاط کم عمق دریا
shoals
نقاط کم عمق دریا
pin point
تعیین دقیق نقاط
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
plots
ثبت مسیریا نقاط
plots
بردن نقاط روی طرح
interactive
نقاط توقف را تنظیم کند
plotted
بردن نقاط روی طرح
plot
بردن نقاط روی طرح
networks
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
graphic
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
isoclinal
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
isogrive
خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
infield
نقاط توپگیری در زمین کریکت
isopleth
نقاط هم ارتفاع موج دریا
network
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
differential leveling
تعیین اختلاف تراز نقاط
jabiru
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
multipass overlap
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
isogonic line
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
Antipodes
ساکنین نقاط متقاطردر روی زمین
nexus
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه
exact location
تعیین کردن محل دقیق نقاط
geong gyuk
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
antipole
ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
zenith
اوج محور قائم بر افق نقاط
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
isogrive
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
all points addressable graphics
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
radial line plot
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
radiolocation
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
planimetric
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
fits
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
centred
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
centre
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
centers
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
offset method
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
set
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
mosaic
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
plotting
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
sets
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
ink
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
inks
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
enhancing
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
paper
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enhances
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
redundancy
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papering
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papered
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
redundancies
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
phosphor
نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
enhance
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
hypsographic map
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
curve fitting
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
case
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
cases
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
tabulation
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
grid
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
needles
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grids
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
needled
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needle
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
black matrix
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
black writer
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
halftone
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
checkpoint
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
halftones
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
letter quality printing
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
hot spots
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
isolead curve
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
composition and make up terminal
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
bed levels
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
aileron spar
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
decimal
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
decimals
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
overlaps
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
overlap
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
grids
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
hard sectoring
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
democratic comiteism
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com