Dictiornary-Farsi | دوره نهفتگی بازتاب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
reflex latency	دوره نهفتگی بازتاب


Other Matches

infection period	دوره نهفتگی
latency period	دوره نهفتگی
period of incubation	دوره نهفتگی
incubation	دوره نهفتگی یاکمون
latency	نهفتگی
dormancy	نهفتگی
latency	رکود نهفتگی
response latency	نهفتگی پاسخ
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
echoed	بازتاب
reflector	بازتاب
reflectors	بازتاب
reflex	بازتاب
echo	بازتاب
reflexion	بازتاب
echoes	بازتاب
reflection	بازتاب
echoing	بازتاب
plantar reflex	بازتاب کف پا
reflexes	بازتاب
plane of reflection	صفحه بازتاب
reflection grating	توری بازتاب
reflection coefficient	ضریب بازتاب
reflectability	بازتاب پذیری
tendon reflex	بازتاب وتری
raster	شبکه بازتاب
reflection of light	بازتاب نور
pupillary reflex	بازتاب مردمک
prepotent reflex	بازتاب غالب
reflection plane	صفحه بازتاب
reflectivity	بازتاب پذیری
rooting reflex	بازتاب گونه
static reflex	بازتاب تعادل
righting reflex	بازتاب تعادل
reflexology	بازتاب شناسی
reflexogenous zones	نواحی بازتاب زا
reflex time	زمان بازتاب
spinal reflex	بازتاب نخاعی
reflex reserve	پس مانده بازتاب
stretch reflex	بازتاب کشیدگی
salivary reflex	بازتاب بزاقی
reflex circuit	قوس بازتاب
reflex arc	قوس بازتاب
reflex arc	کمان بازتاب
reflector buoy	بویه بازتاب
reflexivity	بازتاب پذیری
reflectometer	بازتاب سنج
rossolimo reflex	بازتاب روسولیمو
abdominal reflex	بازتاب شکمی
conditioned reflex	بازتاب شرطی
flexion reflex	بازتاب خمش
crossed reflex	بازتاب متنافر
flashback	بازتاب اشعه
flashbacks	بازتاب اشعه
cranial reflex	بازتاب جمجمهای
coefficient of reflection	ضریب بازتاب
chain reflex	بازتاب زنجیرهای
bragg reflection	بازتاب پراگ
reflection	بازتاب اندیشه
background reflection	بازتاب زمینهای
reflection angel	زاویه بازتاب
angle of reflaction	زاویه بازتاب
albedo	توان بازتاب
albedo	نمار بازتاب
achilles reflex	بازتاب اشیل
achilles jerk	بازتاب اشیل
ground return	بازتاب زمینی
sucking reflex	بازتاب مکیدن
reflects	بازتاب دادن
negative movement reflex	بازتاب گریز
reflection law	قانون بازتاب
babinski reflex	بازتاب بابینکسی
orientation reflex	بازتاب سوگیری
law of reflection	قانون بازتاب
orienting reflex	بازتاب سوگیری
reflect	بازتاب دادن
reflecting	بازتاب دادن
mass reflex	بازتاب کلی
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
bechterev mendel reflex	بازتاب بختریف- مندل
audi	بازتاب دیداری- شنیداری
irreflexive	بی خیال بدون بازتاب
positive movement reflex	بازتاب حرکت گرایشی
phasic stretch reflex	بازتاب کشش مرحلهای
psychogalvanic reflex	بازتاب گالوانیکی- روانی
blinking reflex	بازتاب پلک زدن
reflects	بازتاب یافتن بازتابیدن
haab's pupillary reflex	بازتاب مردمکی هاب
knee jerk reflex	بازتاب پرش زانو
grasping reflex	بازتاب چنگ زدن
patellar reflex	بازتاب پرش زانو
cutaneous secretory reflex	بازتاب تراوشی پوست
cutaneous pupillary reflex	بازتاب پوستی مردمک
reflecting	بازتاب یافتن بازتابیدن
pgr	بازتاب گالوانیکی- روانی
consensual eye reflex	بازتاب همخوان چشم
reflect	بازتاب یافتن بازتابیدن
eye blink reflex	بازتاب پلک زدن
startle reflex	بازتاب یکه خوردن
unconditioned reflex	بازتاب غیر شرطی
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
mirrors	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
periods	دوره
careered	دوره
compass	دوره
felloe	دوره
circuits	دوره
circuit	دوره
career	دوره
epochs	دوره
epoch	دوره
periodicity	دوره
perimeter	دوره
rims	دوره
rim	دوره
rimless	بی دوره
felly	دوره
peripheries	دوره
cycled	دوره
he has run his race	دوره
cycle	دوره
phases	دوره
periphery	دوره
Ice Age	دوره یخ
era	دوره
eras	دوره
phase	دوره
phased	دوره
cycles	دوره
instar	دوره
outlining	دوره
setting up	دوره
term	دوره
termed	دوره
sets	دوره
terming	دوره
stadiums	دوره
outlines	دوره
rhythms	دوره
border	دوره
pools	دوره
pooled	دوره
pool	دوره
outline	دوره
course	: دوره
reviewal	دوره
outlined	دوره
coursed	: دوره
stadium	دوره
courses	: دوره
stadia	دوره
perimeters	دوره
rhythm	دوره
bordering	دوره
bordered	دوره
set	دوره
session	دوره
edge	دوره
edges	دوره
one's d.	دوره
careers	دوره
contemporary	هم دوره
contemporaries	هم دوره
to have ones fling	دوره
period	دوره
careering	دوره
sessions	دوره
conducting period	دوره رسانایی
flux linking a turn	شاره دوره
colportage	دوره گردی
caird	دوره گرد
oxidizing period	دوره احیاء
blocking period	دوره وقفه
biennium	دوره دوساله
germinal period	دوره نوجنینی
cycle time	زمان دوره
budget period	دوره بودجه
duty factor	دوره کار
foreperiod	پیش دوره
financial period	دوره مالی
advance course	دوره عالی
perlim	دوره مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
electoral legislative term	دوره انتخابیه
basic course	دوره مقدماتی
duty cycle	دوره کار
quarter [year]	دوره سه ماهه
critical period	دوره شاخص
occupancy cycle	دوره سکونت