English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
English Persian
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
Other Matches
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
phosphene حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
augend عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
thermokarst عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
to i. light from anything گذر کردن روشنایی
afforded حاصل کردن
acquire حاصل کردن
gets حاصل کردن
get حاصل کردن
afford حاصل کردن
affording حاصل کردن
affords حاصل کردن
getting حاصل کردن
illuminations روشن کردن منطقه روشنایی
illumination روشن کردن منطقه روشنایی
acquires حاصل کردن اندوختن
sterilising بی بار یا بی حاصل کردن
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
acquiring حاصل کردن اندوختن
go to rack and ruin <idiom> نتیجه بد حاصل کردن
sterilises بی بار یا بی حاصل کردن
sterilized بی بار یا بی حاصل کردن
come to an agreement توافق حاصل کردن
sterilizes بی بار یا بی حاصل کردن
sterilize بی بار یا بی حاصل کردن
sterilizing بی بار یا بی حاصل کردن
sterilised بی بار یا بی حاصل کردن
sheer انحراف حاصل کردن
osculate تماس نزدیک حاصل کردن
harvest حاصل درو کردن وبرداشتن
harvested حاصل درو کردن وبرداشتن
hold out <idiom> حاصل شدن ،تقدیر کردن
do wonders <idiom> نتیجه عالی حاصل کردن
harvests حاصل درو کردن وبرداشتن
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
candour سفیدی
acquittal رو سفیدی
argent سفیدی
whithness سفیدی
silveriness سفیدی
candor سفیدی
chalkiness سفیدی
white سفیدی
whitest سفیدی
whiter سفیدی
blankness سفیدی
whiteness سفیدی
generated حاصل کردن تولید نیرو کردن
generates حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating حاصل کردن تولید نیرو کردن
communicates مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicated مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicate مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
generate حاصل کردن تولید نیرو کردن
gets حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
get حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
getting حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
alphosis سفیدی جلد
albinism سفیدی پوست
watcheye سفیدی چشم
impudence چشم سفیدی
albescent مایل به سفیدی
blank سفید سفیدی
blankest سفید سفیدی
rivers سفیدی بین خطوط
river سفیدی بین خطوط
gray روبه سفیدی رونده
acquittals برائت ذمه رو سفیدی
ice blink سفیدی افق از انعکاس دریا
get حاصل کردن تحصیل کردن
getting حاصل کردن تحصیل کردن
gets حاصل کردن تحصیل کردن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
snow geese غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
snow goose غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
gaiters پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiter پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
You name it . Everything under the sun . از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
lighted روشنایی
light روشنایی
illumination روشنایی
peep روشنایی کم
peeps روشنایی کم
peeping روشنایی کم
illuminations روشنایی
peeped روشنایی کم
lightest روشنایی
luminouity روشنایی
electric lighting روشنایی
lighting روشنایی
luminosity روشنایی
luminance روشنایی
night light روشنایی شب
clearness روشنایی
lightness روشنایی
rushlight روشنایی کم
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
lambert واحد روشنایی
intensity of illumination شدت روشنایی
loom هاله روشنایی
illumination method سبک روشنایی
incandescent lamp لامپ روشنایی
glares روشنایی زننده
ligting conditions نسبتهای روشنایی
glare روشنایی زننده
ceiling light روشنایی سقفی
decorative ligthing روشنایی تزیینی
illuminator دستگاه روشنایی
illuminator وسیله روشنایی
image brightness روشنایی تصویر
photology دانش روشنایی
sustained illumination روشنایی مداوم
photometer روشنایی سنج
earth light روشنایی خاکستری
earth shine روشنایی خاکستری
loomed هاله روشنایی
looming هاله روشنایی
direct lighting روشنایی مستقیم
flash روشنایی مختصر
brightness signal پیام روشنایی
flashed روشنایی مختصر
illuminating beam پرتو روشنایی
intensity level سطح روشنایی
glimmerings روشنایی ضعیف
lighting engineering مهندسی روشنایی
optics علم روشنایی
sustained illumination روشنایی پایدار
flashes روشنایی مختصر
looms هاله روشنایی
street lighting روشنایی خیابان
electric light روشنایی برقی
glared روشنایی زننده
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
emergency lighting روشنایی اضطراری
brightness control پیچ روشنایی
glimmering روشنایی ضعیف
lighting feeder تهیه روشنایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com