Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
Other Matches
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
zero hour
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
cycle
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
set up
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
hold
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
holds
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
spots
زمان مختصر لحظه
spot
زمان مختصر لحظه
interval timer
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
ramp
منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramps
منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
down time
زمان توقف
idle period
زمان توقف
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
machine down time
زمان توقف ماشین
machine idle time
زمان توقف ماشین
rerun
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
dwell
ساکن شدن زمان توقف
dwelled
ساکن شدن زمان توقف
dwells
ساکن شدن زمان توقف
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
departure end
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
vertical
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
post time
زمان شروع اسبدوانی
commencement of employment
زمان شروع اشتغال
air start
طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
early start
زودترین زمان شروع یک فعالیت
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
time of flight
زمان پرواز هواپیما
approach time
زمان تقرب هواپیما
streamers
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
streamer
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
sorties
شروع حرکت
sortie
شروع حرکت
response
1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
responses
1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
launch time
زمان پرواز هوایی هواپیما
awaiting aircraft availability
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
underway
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
snapshots
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
snapshot
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
tabbing
حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
mounts
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
prudent limit of endurance
حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
barriers
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
halt
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
yawed
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
heading
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
headings
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
to taxi to a standstill
حرکت آخر تا به ایست رسیدن
[هواپیما]
yaw
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
catch
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
wraparound
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
etd
زمان تقریبی حرکت
time and motion study
بررسی زمان و حرکت
launch time
زمان حرکت هوایی
liners
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
liner
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
helo
پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
word wrap
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
road time
زمان حرکت ستون در روی جاده
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
indents
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
mileage on departure
[arrival]
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
time
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
timed
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
times
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time over target
زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
scrolls
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
clypeate
سپری
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
elapsing
سپری شدن
elapses
سپری شدن
elapse
سپری شدن
expired
سپری شده
surviving
سپری کردن
survives
سپری کردن
passage
سپری شدن
survive
سپری کردن
survived
سپری کردن
expirations
سپری شدن
to run on
سپری شدن
passages
سپری شدن
cesser
سپری شدن
expiration
سپری شدن
t beam
تیر سپری
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
upping
سپری شده سربالایی
lapse
زوال سپری شدن
while
سپری کردن گذراندن
upped
سپری شده سربالایی
lapsing
زوال سپری شدن
elapsed time
مدت سپری شده
up
سپری شده سربالایی
lapses
زوال سپری شدن
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
expiring
سپری شدن بپایان رسیدن
expires
سپری شدن بپایان رسیدن
expire
سپری شدن بپایان رسیدن
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
start off
شروع کردن شروع شدن
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
initiation
شروع کار شروع
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
jiffy
یک لحظه
simultaneous
در یک لحظه
instant
لحظه
seconds
لحظه
momentarily
لحظه لحظه
minute
ان لحظه
seconding
لحظه
instants
لحظه
momently
هر لحظه
seconded
لحظه
flashed
لحظه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com