English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (11 milliseconds)
English Persian
structured ساخت یافته
Search result with all words
database مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
structured english انگلیسی ساخت یافته
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
Other Matches
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/ سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
findings یافته
finding یافته
past پایان یافته
porrect بسط یافته
instinct with force نیرو یافته
waney کاهش یافته
instinct with life روح یافته
allocated اختصاص یافته
wany کاهش یافته
expanded بسط یافته
matched تطبیق یافته
organized سازمان یافته
full fledged تکامل یافته
full-fledged تکامل یافته
glorified تجلیل یافته
transferred انتقال یافته
nee تولد یافته
mature economy تکامل یافته
transmissive انتقال یافته
generalized تعمیم یافته
nascent پیدایش یافته
abroad گسترش یافته
tuned وفق یافته
awakened اگاهی یافته
extended تمدید یافته
due out خاتمه یافته
downfallen زوال یافته
done وقوع یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
linked پیوند یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
depauperate تقلیل یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
endrgized انرژی یافته
deployed گسترش یافته
mature soil خاک تکامل یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
find چیز یافته مکشوف
diminished : تقلیل یافته کاسته
organizes بازار سازمان یافته
organize بازار سازمان یافته
organising بازار سازمان یافته
organises بازار سازمان یافته
finds چیز یافته مکشوف
contd مخفف ادامه یافته
extended precision دقت توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
organizing بازار سازمان یافته
redivivus تولد تازه یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
structured design طراحی ساختار یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
inning زمین باز یافته
reborn تولد تازه یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
organized market بازار سازمان یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
elaborated code رمز بسط یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
bimanual بادودست انجام یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
formatted display نمایش شکل یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
development system سیستم توسعه یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
completing خاتمه یافته یا کامل شده
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
salvages اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
reborn تغییر حالت روحانی یافته
salvaging اموال نجات یافته از خطر
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
salvage اموال نجات یافته از خطر
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
complete خاتمه یافته یا کامل شده
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
crumblings فاسد شده زوال یافته
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
completed خاتمه یافته یا کامل شده
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
new born زاییده شده تازه تولد یافته
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
ebcdic کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
NetView معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
ethernet گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
invenit ساخت
unstructured بی ساخت
manufactures ساخت
conformation ساخت
fecit ساخت
fabrication ساخت
formation ساخت
manufactory ساخت
make up ساخت
habitus ساخت
manufactured ساخت
built ساخت
synthesis ساخت
structures ساخت
manufacture ساخت
workmanship ساخت
structuring ساخت
syntheses ساخت
constructions ساخت
manufacturing ساخت
compositions ساخت
composition ساخت
make-up ساخت
making ساخت
structure ساخت
form ساخت
construction ساخت
formed ساخت
generations ساخت
generation ساخت
substandard بد ساخت
performances ساخت
texture ساخت
forms ساخت
design ساخت
designs ساخت
performance ساخت
textures ساخت
transfers ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
formatio reticularis ساخت شبکهای
reticular formation ساخت شبکهای
tectonic زمین ساخت
file structure ساخت پرونده
home made ساخت بومی
static structure ساخت ایستا
perceptual structure ساخت ادراکی
power structure ساخت قدرت
simple structure ساخت ساده
production time زمان ساخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com