English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
Other Matches
faces صفحه تلویزیون
screened صفحه تلویزیون
faceplate صفحه تلویزیون
screening, screenings صفحه تلویزیون
screen صفحه تلویزیون
face صفحه تلویزیون
vieming screen صفحه تلویزیون
screens صفحه تلویزیون
spherical faceplate صفحه محدب تلویزیون
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
snow برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
channel selector انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
cylindrical استوانهای
cylinderical استوانهای
cylindrically استوانهای
cylindric استوانهای
shafts محور استوانهای
induction cylinder اهنربای استوانهای
core sample نمونه استوانهای
can buoy بویه استوانهای
shaft میله استوانهای
crown saw اره استوانهای
drum turret سر رولور استوانهای
shaft محور استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
cylindrical lens عدسی استوانهای
drum plotter رسام استوانهای
shafts میله استوانهای
cylinderical fit رابط استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
drum magazine مخزن استوانهای
drum controller نافم استوانهای
concrete core نمونه استوانهای بتن
shaft furnace کوره استوانهای شکل
drum pump پمپ استوانهای شکل
mercator's projection تصویر مرکاتوریا استوانهای
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
top hat کلاه مردانه استوانهای
top hats کلاه مردانه استوانهای
prill قرص استوانهای شکل
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
terete استوانهای شکل در برش عرضی
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
manholes محل دخول استوانهای شکل
manhole محل دخول استوانهای شکل
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
cylinderical limit gage دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
cylinders فشنگ خور استوانهای هفت تیر
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
cylinder فشنگ خور استوانهای هفت تیر
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
semirigid دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
raster یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
routing صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
stations میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backlight چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
devices CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
disc صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
discs صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
goggle box تلویزیون
Goh Chok Tong تلویزیون
tellies تلویزیون
telly تلویزیون
a television تلویزیون
buttoned شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
closed circuits تلویزیون مداربسته
channeled کانال تلویزیون
channel کانال تلویزیون
closed circuit تلویزیون مداربسته
videoed تلویزیونی تلویزیون
television broadcasting station فرستنده تلویزیون
video تلویزیونی تلویزیون
color television تلویزیون رنگی
videos تلویزیونی تلویزیون
videoing تلویزیونی تلویزیون
channel selector سلکتورکانالهای تلویزیون
channeling کانال تلویزیون
channels کانال تلویزیون
TVs مخفف تلویزیون
channelled کانال تلویزیون
TV مخفف تلویزیون
educational television تلویزیون اموزشی
couch potato معتاد به تلویزیون
couch potatoes معتاد به تلویزیون
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
paged عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
televise با تلویزیون نشان دادن
televises با تلویزیون نشان دادن
flaking برفک زدن تلویزیون
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
teleplay نمایشنامه مخصوص تلویزیون
televised با تلویزیون نشان دادن
televising با تلویزیون نشان دادن
The television flickers . تصویر تلویزیون می لرزد
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
image effect اثر تصویر تلویزیون
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
flake برفک زدن تلویزیون
televisor بیننده برنامه تلویزیون
airwave امواج رادیو و تلویزیون
flaked برفک زدن تلویزیون
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
juicer متخصص نور در تلویزیون وتاتر
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening نمایش بر روی پرده تلویزیون
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
couch potato معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
ansi ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
The pigeous peched on the television aerial . کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
His speech gripped the television viewers ( audience ). سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
pop up window پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
zaps حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
VDU ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com