English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English Persian
carried عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carry عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Other Matches
monadic operator عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
circuits و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
Web server کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
LCD چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
time 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operates بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
op code بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
cases دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
producing آنچه تولید میکند
Boolean connective حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
synthesizer وسیلهای که چیزی تولید میکند
key کلیدی که یک حرف را تولید میکند
synthesizers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesisers وسیلهای که چیزی تولید میکند
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
producers تولید کننده
manufacturer تولید کننده
producer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
progenitive تولید کننده
productive تولید کننده
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
object دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
main مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
manufacturers تولید کننده سازنده
genies تولید کننده تناسلی
producer surplus مازاد تولید کننده
genie تولید کننده تناسلی
supplier شرکت تولید کننده
suppliers شرکت تولید کننده
producer تولید کننده مولد
producers تولید کننده مولد
rational producer تولید کننده منطقی
reproducer دوباره تولید کننده
manufacturer تولید کننده سازنده
marginal producer تولید کننده نهائی
pistillate تولید کننده مادگی
producer's risk ریسک تولید کننده
gonocyte سلول تولید کننده
phosphor مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
convertor reactor راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
nor عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
absorbefacient تولید کننده عمل جذب
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
n channel mos مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
images وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
gates زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
homogonous تولید کننده اولاد شبیه به والدین
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
sensor وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
soundest کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounds کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
pictures که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
sounded کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
picture که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
sound کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
picturing که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highs عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highest عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
completed عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
coincidence element مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
coincidence circuit مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
matrix آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrixes آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
campers شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
camper شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
automatic reset circuit breaker محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
basics بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific عرق اور تولید کننده عرق
serial مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
reperforator ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
form حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
serials مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
forms حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com