Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
recoveries
فرایندهایی که نیازدارندسیستم به وضعیت طبیعی پس از خطا برگردد
recovery
فرایندهایی که نیازدارندسیستم به وضعیت طبیعی پس از خطا برگردد
Other Matches
reverting
برگشت به وضعیت طبیعی
reverts
برگشت به وضعیت طبیعی
reverted
برگشت به وضعیت طبیعی
revert
برگشت به وضعیت طبیعی
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
processor bound
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
bank shot
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
If things changer one day then …
اگر روزی ورق برگردد آنوقت ...
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
returning
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
lobbed
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
returns
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returned
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
cycles
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
interrupt
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupts
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
powered
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
physical
طبیعی
home born
طبیعی
innate
طبیعی
silvan
طبیعی
crude copper
مس طبیعی
homebred
طبیعی
natural right
حق طبیعی
natural foundation
پی طبیعی
natural
طبیعی
naturals
طبیعی
indigenous
طبیعی
normal
طبیعی
natural bridge
پل طبیعی
estate
وضعیت
positioned
وضعیت
quality
وضعیت
estates
وضعیت
position
وضعیت
attitudes
وضعیت
situations
وضعیت
situation
وضعیت
manner
وضعیت
phases
وضعیت
fate
وضعیت
fates
وضعیت
attitude
وضعیت
qualities
وضعیت
status
وضعیت
condition
وضعیت
states
وضعیت
attack conditon , bravo
وضعیت تک
state-
وضعیت
attack condition , alfa
وضعیت تک
stating
وضعیت
phase
وضعیت
state
وضعیت
phased
وضعیت
stated
وضعیت
natural economy
اقتصاد طبیعی
natural easement
حق ارتفاق طبیعی
natural endowment
موهبت طبیعی
natural disaster
حوادث طبیعی بد
full size
اندازه طبیعی
full-size
اندازه طبیعی
falsettos
غیر طبیعی
preposterous
غیر طبیعی
natural sciences
علوم طبیعی
falsetto
غیر طبیعی
physical sciences
علوم طبیعی
natural resources
منابع طبیعی
uncanny
غیر طبیعی
natural endowments
موهبت طبیعی
in situ
در جای طبیعی
natural law
حقوق طبیعی
natural logarithm
لگاریتم طبیعی
natural disaster
بلایای طبیعی
natural magnet
مغناطیس طبیعی
natural monopoly
انحصار طبیعی
propensity
تمایل طبیعی
propensities
تمایل طبیعی
natural number
عدد طبیعی
natural obstacle
مانع طبیعی
natural order
نظم طبیعی
natural person
شخص طبیعی
natural persons
اشخاص طبیعی
subnormal
غیر طبیعی
natural erosion
فرسایش طبیعی
preternatural
غیر طبیعی
natural excitation
تحریک طبیعی
preternatural
مافوق طبیعی
supernatural
ماوراء طبیعی
natural frequency
بسامد طبیعی
natural frequency
فرکانس طبیعی
supernatural
فوق طبیعی
natural ground
زمین طبیعی
natural group
گروه طبیعی
natural habitat
بوم طبیعی
natural language
زبان طبیعی
debris
مانده طبیعی
emmetropis
بینایی طبیعی
bees wax
موم طبیعی
naturalizes
طبیعی شدن
naturalize
طبیعی شدن
naturalising
طبیعی شدن
naturalises
طبیعی شدن
immanent justice
عدالت طبیعی
in vivo
در محیط طبیعی
inartificial
طبیعی غیرصنعتی
matten of course
چیز طبیعی
matter of course
چیز طبیعی
metaphisical
غیر طبیعی
naturalizing
طبیعی شدن
continuous climbing
صعود طبیعی
eupnoea
تنفس طبیعی
emmetropia
بینایی طبیعی
standard
طبیعی یا معمولی
crude gas
گاز طبیعی
standards
طبیعی یا معمولی
full scale
اندازه طبیعی
galenite
سرب طبیعی
guardian by nature
قیم طبیعی
physiology
علم طبیعی
hevea rubber
لاستیک طبیعی
natural rubber
لاستیک طبیعی
native language
زبان طبیعی
natively
بطور طبیعی
natural selection
انتخاب طبیعی
natural history
تاریخ طبیعی
natural asphalt
قیر طبیعی
natural bed
بستر طبیعی
natural abundace
فراوانی طبیعی
natural gas
گاز طبیعی
natural capacity
فرفیت طبیعی
natural competition
رقابت طبیعی
physically
با قواعد طبیعی
phenomenon
اثر طبیعی
natural asphalt
اسفالت طبیعی
natrual cement
سیمان طبیعی
au naturel
بحالت طبیعی
glacier
یخچال طبیعی
glaciers
یخچال طبیعی
asphaltite
قیر طبیعی
intrinsic
طبیعی ذهنی
asphaltic bitumen
قیر طبیعی
apparence
شباهت طبیعی
naturalness
طبیعی بودن
pozzolan earth
سیمان طبیعی
natural agents
عوامل طبیعی
natural phenomena
اثار طبیعی
sophisticate
غیر طبیعی
physical science
علوم طبیعی
pudding stone
شفته طبیعی
natural childbirth
زایمان طبیعی
life sciences
علوم طبیعی
resource endowment
منابع طبیعی
life science
علوم طبیعی
naturally
بطور طبیعی
secundine naturam
بطور طبیعی
physio
پیشوند طبیعی
physios
پیشوند طبیعی
nonrepresentational
غیر طبیعی
normal fault
گسل طبیعی
original ground
زمین طبیعی
orthochromatic
رنگ طبیعی
physico theology
الهیات طبیعی
physiography
جغرافیای طبیعی
wildwood
جنگل طبیعی
war of the elements
انقلابات طبیعی
seep
تراوش طبیعی
landscaping
منظره طبیعی
landscapes
منظره طبیعی
landscaped
منظره طبیعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com