English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
seigniory قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
Other Matches
chateau کاخ دوره ملوک الطوایفی دژ
feudist متخصص حقوق وقوانین دوره ملوک الطوایفی
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
feudalism ملوک الطوایفی
feudal ملوک الطوایفی
feddality ملوک الطوایفی
feudalistic ملوک الطوایفی
subinfeudate ملوک الطوایفی فرعی
feudalize ملوک الطوایفی کردن
feudalism سیستم اقطاعداری اصول ملوک الطوایفی
bailey دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
feudality تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
feudalization عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
general officer امرای ارتش امیران
monk's hood گل تاج ملوک
feudalist طرفدار اصول ملوک الطوایف
feudally به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
count palatine قلمرو
circled قلمرو
circle قلمرو
bourgeon قلمرو
zones قلمرو
area قلمرو
circles قلمرو
realms قلمرو
zone قلمرو
orbit قلمرو
orbited قلمرو
orbits قلمرو
dominion قلمرو
spheres قلمرو
sphere قلمرو
circling قلمرو
realm قلمرو
shrievalty قلمرو
home range قلمرو
territory قلمرو
domains قلمرو
kingdom قلمرو
areas قلمرو
milieu قلمرو
milieus قلمرو
domain قلمرو
milieux قلمرو
territories قلمرو
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
dioceses قلمرو اسقف
diocese قلمرو اسقف
territory of state قلمرو دولت
realms قلمرو سلطان
subkingdom قلمرو تابعه
grand duchy قلمرو دوک
heathendom قلمرو کفار
knowledge domain قلمرو اگاهی
popedom قلمرو پاپ
scope قلمرو حوزه
satrapy قلمرو ساتراپ
duchies قلمرو دوک
knowledge domain قلمرو دانش
sultanates قلمرو سلطان
pashalic قلمرو پاشا
abbacy قلمرو راهب
jurisdication حق قضاوت قلمرو
sultanate قلمرو سلطان
principality قلمرو شاهزاده
principalities قلمرو شاهزاده
lieutenancy قلمرو ستوانی
dukedoms قلمرو دوک
viscounty قلمرو ویکنت
queendom قلمرو ملکه
archdeaconry قلمرو و سرشماس
realm قلمرو سلطان
regality سلطنت قلمرو
dukedom قلمرو دوک
duchy قلمرو دوک
palatinate ناحیه قلمرو کنت
khanate قلمرو حکومت خان
parsonages قلمرو کشیش بخش
purview قلمرو اجراء چشم رس
seigneury قلمرو حکومت لرد
parsonage قلمرو کشیش بخش
prelature قلمرو اسقف اعظم
kaiserdom قلمرو حکومت قیصر
diocesan وابسته به قلمرو اسقف
barony ملک یا قلمرو بارون
title of territory مالکیت قلمرو کشور
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
archbishopric مقام یا قلمرو اسقف
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
in claisum دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archduchy قلمرو و حکومت دوک بزرگ
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
closed sea دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
dominion قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
thaneship قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
sheikhdom شیخ نشین قلمرو شیخ
sheikdom شیخ نشین قلمرو شیخ
perimeter دوره
compass دوره
rimless بی دوره
felly دوره
perimeters دوره
careering دوره
circuits دوره
circuit دوره
cycled دوره
careers دوره
felloe دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
cycle دوره
stadiums دوره
outline دوره
Ice Age دوره یخ
period دوره
era دوره
eras دوره
sessions دوره
session دوره
outlining دوره
outlines دوره
phase دوره
stadium دوره
stadia دوره
outlined دوره
instar دوره
phased دوره
peripheries دوره
periphery دوره
phases دوره
periods دوره
he has run his race دوره
border دوره
epoch دوره
term دوره
epochs دوره
termed دوره
terming دوره
reviewal دوره
to have ones fling دوره
set دوره
bordered دوره
bordering دوره
pool دوره
pooled دوره
pools دوره
rim دوره
rims دوره
course : دوره
coursed : دوره
setting up دوره
courses : دوره
sets دوره
cycles دوره
periodicity دوره
careered دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
career دوره
one's d. دوره
edges دوره
edge دوره
biennium دوره دوساله
cheap jack دوره گرد
conducting period دوره رسانایی
elimination heat دوره مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
electoral legislative term دوره انتخابیه
basic course دوره مقدماتی
grace period دوره مهلت
caird دوره گرد
blocking period دوره وقفه
estrous cycle دوره فحلی
adolescence دوره جوانی
foreperiod پیش دوره
process دوره عمل
critical period دوره بحرانی
critical period دوره شاخص
contract period دوره قرارداد
fellyfelloe دوره درندگی
advance course دوره عالی
financial period دوره مالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com