Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Other Matches
foreshore flats
محوطههای صاف کنارساحل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
media
وسایل
plant
وسایل
assets
وسایل
plants
وسایل
accouterment
وسایل
furniture
وسایل
facilities
وسایل
means
وسایل
bedding
وسایل خواب
artificial suporters
وسایل محافظتی
erosion
فرسایش وسایل
furtherance
تهیه وسایل
pool equipment
وسایل تعمیرگاه
essential elements
وسایل ضروری
subsistence
وسایل زیست
mnemonics
وسایل یادیار
push botton
وسایل خودکار
loading facilities
وسایل بارگیری
artificial aids
وسایل کمکی
scuba diver
غواص با وسایل
utensils
وسایل اسباب
accessory equipment
وسایل یدکی
scuba diving
غواصی با وسایل
utensil
وسایل اسباب
utility
وسایل رفاهی
fitments
وسایل نصب
fitment
وسایل نصب
means of production
وسایل تولید
mess gear
وسایل غذاخوری
mess kit
وسایل غذاخوری
rigging warrant
فهرست وسایل
means
استطاعت وسایل
cable accessory
وسایل کابل
Home appliances
وسایل خانگی
sonic equipment
وسایل اوایی
cryptomaterial
وسایل رمز
cryptodevice
وسایل رمز
salvage
وسایل اسقاطی
salvaged
وسایل اسقاطی
salvages
وسایل اسقاطی
chaffing gear
وسایل ضد ساییدگی
salvaging
وسایل اسقاطی
communication channels
وسایل ارتباطی
tools of research
وسایل تحقیقات
sonic equipment
وسایل اوازی
attachment
وسایل وابسته
tentage
وسایل چادر
tentage
وسایل چادرزنی
tentage
وسایل چادرها
fabricator
سازنده وسایل
test equipment
وسایل ازمایش
dust collection equipment
وسایل گردگیری
sundry items
وسایل متفرقه
check out equipment
وسایل ازمایشگاهی
chaffing gear
وسایل ضد سایش
installing
از کارانداختن وسایل
installs
از کارانداختن وسایل
captured material
وسایل اغتنامی
layouts
ترتیب وسایل
building plant
وسایل ساختمان
layout
ترتیب وسایل
war material
وسایل جنگی
install
از کارانداختن وسایل
auxiliary equipment
وسایل کمکی
auxiliary equipment
وسایل یدکی
communication
مراوده وسایل ارتباطی
mounting
سوار کردن وسایل
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
aided
کمک وسایل کمکی
stockage
وسایل موجودی در انبار
aiding
کمک وسایل کمکی
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
caddies
حامل وسایل بازیگر
splint
وسایل شکسته بندی
spin
ماهیگیری با وسایل چرخان
caddying
حامل وسایل بازیگر
servicae life
عمر خدمتی وسایل
caddied
حامل وسایل بازیگر
aid
کمک وسایل کمکی
smoker
وسایل رفاهی ناو
gasmen
مکانیک وسایل گازسوز
caddie
حامل وسایل بازیگر
gate
وسایل ورود ورودیه
spins
ماهیگیری با وسایل چرخان
gimmickry
وسایل اغفال یا تقلب
pictorial
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
tackling
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
smokers
وسایل رفاهی ناو
plug
ورودی که به وسایل مختلف
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
salvage group
گروه بازیابی وسایل
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
unaccommodated
بدون وسایل راحتی
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
salvaging
اوراق کردن وسایل
tackles
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
sail locker
انبار وسایل ملوانی
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
tackle
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackled
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
salvaged
اوراق کردن وسایل
Other means of transport
سایر وسایل نقلیه
salvages
اوراق کردن وسایل
gasman
مکانیک وسایل گازسوز
salvage
اوراق کردن وسایل
aids to navigation
وسایل کمک ناوبری
hi fi
وسایل ایجاد صدا
racked
قفسه مهمات و وسایل
clamping device
وسایل قید و بست
light armor
وسایل زرهی سبک
characteristics
مشخصات ومختصات وسایل
rack
قفسه مهمات و وسایل
incommunicado
بدون وسایل ارتباط
clamping fixture
وسایل قید و بست
provisions
وسایل لازم توشه ها
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
means are not a
وسایل فراهم نیست
mess gear
وسایل نظافت نهارخوری
place setting
وسایل میز غذاخوری
racks
قفسه مهمات و وسایل
check out equipment
وسایل بازدید محل
authentication equipment
وسایل تعیین نشانی
individual reserves
وسایل ذخیره انفرادی
authentication equipment
وسایل تعیین معرف
attack size
استعداد وسایل درگیر در تک
athletic suporters
وسایل محافظتی ورزشکار
assembly order
دستور مونتاژ وسایل
caddy
حامل وسایل بازیگر
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
high lift device
وسایل برای زیاد
wracks
قفسه مهمات و وسایل
wracked
قفسه مهمات و وسایل
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
place settings
وسایل میز غذاخوری
motorsports
ورزشهای با وسایل موتوری
process
و وسایل کنترل و پشتیبانی
gripping appliance
وسایل بست و مهارکنندگی
accommodations
منزل وسایل راحتی
accommodation
منزل وسایل راحتی
mass media
وسایل ارتباط جمعی
attachment plug
دوشاخه وسایل برقی
demolition kit
جعبه وسایل تخریب
drawing instrument
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
وسایل رسم فنی
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
incoming traffic
جاده وسایل که می آیند
golf bag
کیف وسایل گلف
cryptodevice
وسایل رمز کردن
deck load
وسایل روی پل کشتی
navigational aids
وسایل کمک ناوبری
condensation trail
مجموعه وسایل انجماد
on hand
وسایل موجود درانبار
gun bag
کیسه وسایل توپ
pararaft
وسایل نجات چتربازی
penetration aids
وسایل تولید نفوذ
pool equipment
وسایل پارک موتوری
coupler plug
دوشاخه وسایل الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com