English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (42 milliseconds)
English Persian
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
Other Matches
assignment معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assigns 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assign 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
pointers متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
pointer متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
clearest پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clears پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
identification بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
variable ratio schedule برنامه نسبتی متغیر
vi schedule برنامه فاصلهای متغیر
variable interval schedule برنامه فاصلهای متغیر
vr schedule برنامه نسبتی متغیر
names کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
expression تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
name کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
expressions تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
initials که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
initial که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialling که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialed که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialing که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialled که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
defined 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
intercharacter spacing خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
vext متغیر کردن
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
class در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classing در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
decrement کم کردن یک عدد از یک متغیر
capturing قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
capture قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
captures قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
labels یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
labeling یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
labelled یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
commas علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
comma علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
declaration نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
variant متغیر
indignant متغیر
variable متغیر
fitful متغیر
vicissitudinous متغیر
technical متغیر
floating متغیر
variate متغیر
average variable cost متغیر
unsteadily متغیر
unsteady متغیر
transitive متغیر
fluid متغیر
variables متغیر
uneven متغیر
varier متغیر
fluids متغیر
conversional متغیر
protean متغیر
variative متغیر
external variable متغیر خارجی
logic variable متغیر منطقی
dependant variable متغیر وابسته
variable time زمان متغیر
dummy variable متغیر تصنعی
dummy variable متغیر ساختگی
dependent variable متغیر تابع
flexible budget بودجه متغیر
stochastic variable متغیر تصادفی
unalterable غیر متغیر
residual variable متغیر باقیمانده
flukey متغیر غیرثابت
reduced variable متغیر کاهیده
variable name نام متغیر
variable load بار متغیر
suppressor variable متغیر بازدارنده
basic variable متغیر اصلی
variable stars ستارگان متغیر
address variable متغیر نشانی
stochastic term متغیر تصادفی
dependent variable متغیر وابسته
variable resistance مقاومت متغیر
adjustable resistance مقاومت متغیر
causal variable متغیر سببی
local variable متغیر محلی
adjustable condenser خازن متغیر
adjustable coupling جفتگیری متغیر
independent variable متغیر مستقل
key variable متغیر کلید
variable condenser خازن متغیر
integer variable متغیر صحیح
mercurial تند متغیر
distal variable متغیر دوربرد
floating debt بدهی متغیر
basic variable متغیر اساسی
prime cost هزینه متغیر
dynamical variable متغیر دینامیکی
variably بطور متغیر
uncertainly مردد متغیر
fluctuating rate نرخ متغیر
uncertain مردد متغیر
exogenous variable متغیر برون زا
rheostat مقاومت متغیر
economic variable متغیر اقتصادی
total variable cost هزینه متغیر کل
out line font فونت متغیر
chatoyancy درخشندگی متغیر
variable cost هزینه متغیر
out line font قلم متغیر
variable terrain زمین متغیر
boolean variable متغیر بولی
instrumental variable متغیر ابزاری
autonomous variable متغیر مستقل
variable error خطای متغیر
variable factors عوامل متغیر
explanatory variable متغیر مستقل
binary variable متغیر دودوئی
instrumental variable متغیر وسیله
alternating light چراغ متغیر
variable capacitor خازن متغیر
trinal دارای سه متغیر
polar variable متغیر قطبی
trinary دارای سه متغیر
vr نسبتی متغیر
variable budget بودجه متغیر
diorama تصاویر متغیر
experimental variable متغیر ازمایشی
cut up rough متغیر شدن
endogenous variable متغیر درون زا
endogenous variable متغیر داخلی
string variable متغیر رشته
it is of variable length درازای ان متغیر
chatoyance درخشندگی متغیر
variable inductance القاگری متغیر
argument متغیر مستقل
marker variable متغیر ممیز
variable input داده متغیر
explanatory variable متغیر توضیحی
slack variable متغیر بی اثر
induced variable متغیر القائی
continuous variable متغیر پیوسته
global variable متغیر سراسری
variable input نهاده متغیر
treatment variable متغیر تدبیری
slack variable متغیر کمکی
binary variable متغیر دودویی
associative variable متغیر انجمنی
discrete variable متغیر ناپیوسته
diverse متغیر متمایز
arguments متغیر مستقل
random variable متغیر تصادفی
control variable متغیر کنترل شده
variable speed control کنترل سرعت متغیر
shifty فریب امیز متغیر
differentials دارای ضریب متغیر
adjustable speed motor موتور با دور متغیر
differential دارای ضریب متغیر
cryptovariable کلیدهای رمز متغیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com