English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
Other Matches
delimited و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimiting و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimits و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
delimit و هر رکورد نیز با یک حرف خاص از رکورد دیگر جدا شده است
transaction رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
matrix ماتریس
matrixes ماتریس
z matrix ماتریس "زد"
lattice matrix ماتریس
die ماتریس
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
matrix algebra جبر ماتریس
singular matrix ماتریس ویژه
nonsingular matrix ماتریس ناتکین
nonsingular matrix ماتریس عادی
transpose matrix ماتریس برگردان
incidence matrix ماتریس تلاقی
symmetric matrix ماتریس متقارن
order of matrix مرتبه ماتریس
null matrix ماتریس تهی
inverse matrix ماتریس عکس
square matrix ماتریس مربعی
null matrix ماتریس صفر
singular matrix ماتریس تکین
diagonal matrix ماتریس قطری
square matrix ماتریس مربع
invert matrix ماتریس معکوس
singular matrix ماتریس منفرد
impedance matrix ماتریس امپدانس
residual matrix ماتریس مازاد
boolean matrix ماتریس بولی
dot matrix ماتریس نقطهای
nonsingular matrix ماتریس ناویژه
drawing die ماتریس کششی
factor matrix ماتریس عاملی
leontief matrix ماتریس لئونتیف
minor of matrix کهاد ماتریس
scalar ماتریس یک عنصری
identity matrix ماتریس واحد
matrix ماتریس [ریاضی]
correlation matrix ماتریس همبستگی
unit matrix ماتریس واحد
core matrix ماتریس چنبرهای
triangular matrix ماتریس مثلثی
y matrix ماتریس ایگرگ
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
spot footing پی مجزا
knock down مجزا
apartfrom مجزا از
several مجزا
discrete مجزا
ditinct مجزا
disjunct مجزا
single line خط مجزا
distinct مجزا
free-standing مجزا
abstracted مجزا
separable مجزا
distinguishing مجزا
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
nonsingular matrix ماتریس غیر منفرد
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
singular matrix ماتریس غیر عادی
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
matrixes جای پیدایش ماتریس
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
Jacobi matrix ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
impluse response matrix ماتریس انتقال ضربه
matrix جای پیدایش ماتریس
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
the transpose of a matrix ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
record رکورد
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
elements یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
element یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
abstracts مجزا کردن
detached ستون مجزا
garrison house پادگان مجزا
seclude مجزا کردن
semidetached نیمه مجزا
lone مجزا ومنفرد
discrete particle ذره مجزا
separate ammunition مهمات مجزا
separate loading مجزا پرشونده
discrete packets بستههای مجزا
disassemble مجزا کردن
discrete source چشمههای مجزا
discrete values مقادیر مجزا
separate sewer شبکه مجزا
unit assembly یک قطعه مجزا
separate loading مهمات مجزا
apart مجزا غیرهمفکر
decollate مجزا کردن
single line ردیف مجزا
separated مجزا کردن
abstracting مجزا کردن
abstract مجزا کردن
isolating مجزا کردن
separate مجزا کردن
isles مجزا کردن
isle مجزا کردن
step واحد مجزا
stepping واحد مجزا
indiscrete غیر مجزا
individual controls کنترلهای مجزا
abstractedly بطور مجزا
knock down مجزا کردن
isolate مجزا کردن
separates مجزا کردن
isolates مجزا کردن
addition record رکورد اضافی
logical product رکورد منطقی
break a record رکورد شکنی
transaction record رکورد تراکنش
latency time مدت رکورد
data record رکورد داده ها
lable record رکورد برچسب
variables رکورد با هر طولی
record number شماره رکورد
record manager مدیر رکورد
record length طول رکورد
record format قالب رکورد
home record رکورد مبدا
header record رکورد سرامد
variable رکورد با هر طولی
record printer اشاره گر رکورد
physical record رکورد فیزیکی
logical record رکورد منطقی
register ثبت رکورد
registering ثبت رکورد
registers ثبت رکورد
unit record رکورد واحد
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
insulates با عایق مجزا کردن
canalization به صورت مجزا دراوردن
insulate با عایق مجزا کردن
facility ساختمان بزرگ مجزا
insulating با عایق مجزا کردن
discretely بطور مطلق یا مجزا
individual units یکانهای منفرد یا مجزا
individ بطور مجزا شخصا
isolated double bond پیوند دوگانه مجزا
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
variable length record رکورد با طول متغیر
account رکورد نام کاربر
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
record حجم داده در یک رکورد
fixed length record رکورد باطول ثابت
He broken an Olympic record. رکورد المپیک را شکست
fixed length record رکورد با درازای ثابت
world record holder دارنده رکورد جهانی
interrecord gap شکاف بین رکورد
trailer record رکورد پشت بند
boot record رکورد راه اندازی
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
caption code رمز نویسی با متن مجزا
cut sheet feeder تغذیه کننده کاغذ مجزا
log رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر
logs رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر
ended نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com