Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
English
Persian
along
موازی با طول
Search result with all words
byte
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
bytes
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
card
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
cards
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
enhance
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
word
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
highway
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highway
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highways
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
universal
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
serial
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serial
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
serial
کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serials
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
serials
کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
carried
محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carries
محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carry
محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carrying
محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
piggyback
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
parallel
موازی
parallel
برابر خط موازی
parallel
موازی کردن برابر کردن
parallel
موازی کردن اسکیها
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled
موازی
paralleled
برابر خط موازی
paralleled
موازی کردن برابر کردن
paralleled
موازی کردن اسکیها
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
موازی
paralleling
برابر خط موازی
paralleling
موازی کردن برابر کردن
paralleling
موازی کردن اسکیها
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelled
موازی
parallelled
برابر خط موازی
parallelled
موازی کردن برابر کردن
Other Matches
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunt
موازی موازی فرعی
shunted
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
coaxial
موازی
shunted
موازی
shunt
موازی
parallels
موازی
parallelling
موازی
shunts
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallel reading
خواندن موازی
shunt
مقاومت موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
centronics interface
رابط موازی
collimator
موازی ساز
parallel processor
پردازنده موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel processing
پردازش موازی
parallel printing
چاپ موازی
shunted
مقاومت موازی
shunt element
عنصر موازی
parallelling
برابر خط موازی
running in parallel
پردازش موازی
shunts
مقاومت موازی
parallel transmission
ارسال موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
parallel transmission
انتقال موازی
axially parallel
موازی محوری
shunt capacitor
خازن موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel connection
اتصال موازی
parallels
برابر خط موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
doube bead
گچ بری موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel circuit
مدار موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel operation
عملیات موازی
machinist vise
گیره موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عمل موازی
flashes
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
flash
معدن موازی سریع A/D.
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
to flatten out
بازمین موازی شدن
series parallel connection
اتصال سری- موازی
swings
پیچیدن موازی اسکیها
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
parallels
موازی کردن اسکیها
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
parallelling
موازی کردن اسکیها
swing
پیچیدن موازی اسکیها
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
gules
خطوط موازی عمودی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
parallel clamp
گیره پیچی موازی
collimate
موازی قرار دادن
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
branch extension
اتصال موازی فرعی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
parallelled
موازی کردن اسکیها
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
hexapla
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
columns
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
MISD
معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
interfaces
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
interface
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
uart
Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
parallelling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
fishbone mine
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
parallels
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
SIMD
معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد
unidirectional composite
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
calf's tongue
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
epp
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
partial carry
فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
USART
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
transputer
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
collimate
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
adders
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
adder
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
shunt capacitor
خازن شنت خازن موازی شده فرعی
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com