English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
camshaft میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
camshafts میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
Other Matches
drawbar میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
spreader rig میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
back gear shaft محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
taskbar میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
connexions اتصال یا چیزی که متصل میشود
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
trippet زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
rougher دنده دنده کننده
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
filaments میلهای
filamentous میلهای
filamentary میلهای
filament میلهای
bar codes کد میلهای
bar code کد میلهای
barchart نمودار میلهای
bar magnet مغناطیس میلهای
gusset needles میلهای کناری
bar magent اهنربای میلهای
bar wound armature ارمیچر میلهای
bar graph نمودار میلهای
spar buoy بویه میلهای
bar diagram نمودار میلهای
baculiform میلهای شکل
bar printer چاپگر میلهای
cylinder lock قفل میلهای
pole charge خرج میلهای
bar graph نمایش میلهای
stylus maze ماز میلهای
bar chart نمودار میلهای
bar codes رمز میلهای
bar code رمز میلهای
rod bearing یاتاقان میلهای
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
bar code reader دستگاه خواننده کد میلهای
rod mill سنگ شکن میلهای
tenpin بازی بولینگ ده میلهای
paired bar graph نمودار میلهای مزدوج
type bar printer چاپگر میلهای تایپ
j bar lift تله اسکی میلهای دونفره
ten strike ضربت بازی بولینگ ده میلهای
tenpins بولینگ 01 میلهای با گوی سنگین
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
segmented bar chart نمودار میلهای قطعه بندی شده
bacillus باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
one in the dark میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
poma lift تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
highlight bar میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
screw picket میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleepers میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
wands دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
scanner وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
scanners وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
mastered و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
workgroup خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
autos کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
gears دنده
strictest یک دنده
dependum ته دنده
spare ribs سر دنده
geared دنده
drives دنده
rib دنده
costa دنده
slat دنده ها
strict یک دنده
drive دنده
stricter یک دنده
hard-nosed یک دنده
slats دنده ها
gear دنده
geap دنده
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
external thread دنده خارجی
worm gear دنده مارپیچی
cogwheel چرخ دنده
gear box جعبه دنده
timber دنده عرضی
drive mechanism جعبه دنده
high speed دنده سریع
stave دنده بشکه
spareribs گوشت دنده
worm gear دنده مورب
pinion جرخ دنده
pinioning جرخ دنده
gear level دسته دنده
gear wheel چرخ دنده
gearshift میله دنده
cramwheel دنده کرامویل
wheelwork چرخ دنده
gearshift دنده عوض کن
gearshifts میله دنده
gearshifts دنده عوض کن
transmission case جعبه دنده
sprocket دنده زنجیر
spur gear دنده ملخی
gear case جعبه دنده
gear cutter دنده تراش
pinions جرخ دنده
dependum angle زاویه ته دنده
toothed wheel چرخ دنده
shifting lever دسته دنده
top radius گردی سر دنده
french chop گوشت دنده
steering gear دنده سکان
frame دنده عرضی
steering gear دنده فرمان
cramwheel دنده مخروطی
stick shift دسته دنده
jackshaft دنده عقب
threads دنده پیچ
gear چرخ دنده
thread دنده پیچ
gear جعبه دنده
bendix دنده بندیکس
bevel gear دنده مورب
bevel gear دنده کرامویل
geared چرخ دنده
jackshaft دنده دو در اتومبیل
sheaths تیزی دنده
cross-rib دنده ی قوس
planetary gear دنده خورشیدی
longitudinal دنده طولی
bendix دنده استارت
low gear دنده کندکن
laticostate دنده پهن
reverse gear دنده معکوس
gearing جعبه دنده
reverse gears دنده معکوس
gearboxes جعبه دنده
gearbox جعبه دنده
transmissions جعبه دنده
transmission جعبه دنده
sheath تیزی دنده
pinwheel چرخ دنده
cogged wheels چرخ دنده ها
gearwheels چرخ دنده ها
gear wheels چرخ دنده ها
gears جعبه دنده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com