Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
Other Matches
bootleg
نوعی حمله با فریفتن حریف
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
kabal
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
sicilian attack
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
commissioners
مدیر مسابقات
referees
داور مسابقات
refereeing
داور مسابقات
referee
داور مسابقات
refereed
داور مسابقات
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
double elimination tournament
مسابقات دو حذفی
commissioner
مدیر مسابقات
tournament
مسابقات قهرمانی
arena
میدان مسابقات
arenas
میدان مسابقات
tournament
تشکیل مسابقات
tournaments
تشکیل مسابقات
tournaments
مسابقات قهرمانی
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
referees
داور مسابقات شدن
referee
داور مسابقات شدن
cup
گلدان جایزه مسابقات
stand
سکوب تماشاچیان مسابقات
cupped
گلدان جایزه مسابقات
World Series
مسابقات نهایی بیسبال
semi-final
مسابقات نیم پایانی
cups
گلدان جایزه مسابقات
refereeing
داور مسابقات شدن
refereed
داور مسابقات شدن
umpiring
سرداور داور مسابقات
umpired
سرداور داور مسابقات
umpires
سرداور داور مسابقات
Olympic
مربوط به مسابقات المپیک
umpire
سرداور داور مسابقات
oarsman
پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsmen
پارو زن مسابقات قایقرانی
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
egg position
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
roadwork
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something .
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
chequer
شطرنج
al fil
شطرنج
rook
رخ شطرنج
chess
شطرنج
rooks
رخ شطرنج
bishop
فیل شطرنج
rapid transit
شطرنج سریع
bishops
فیل شطرنج
chessist
شطرنج باز
rules of chess
قوانین شطرنج
chessist
شطرنج دوست
chess master
استاد شطرنج
chessomania
شیفتگی شطرنج
chess oscar
اسکار شطرنج
chess problem
مسئله شطرنج
chessboards
تخته شطرنج
chessboard
تخته شطرنج
impledge
پیاده شطرنج
squares
خانه شطرنج
squaring
خانه شطرنج
pignorate
پیاده شطرنج
queen
وزیر شطرنج
checker
خانه شطرنج
square
خانه شطرنج
postal chess
شطرنج مکاتبهای
a game of chess
یک مسابقه شطرنج
queens
وزیر شطرنج
crampet game
بازی شطرنج
passer
رونده شطرنج
squared
خانه شطرنج
chessman
مهره شطرنج
master
استاد شطرنج
progressive chess
شطرنج سریع
pieces
مهره شطرنج
pawn
پیاده شطرنج
piece
مهره شطرنج
mans
مهره شطرنج
bad bishop
فیل بد شطرنج
man
مهره شطرنج
pawned
پیاده شطرنج
chess olympiad
المپیاد شطرنج
pawning
پیاده شطرنج
chessophrenetic
متعصب شطرنج
traditional chess
شطرنج استاندارد
lightning chess
شطرنج سریع
pawns
پیاده شطرنج
chess machine
ماشین شطرنج
chess clock
ساعت شطرنج
chess man
مهره شطرنج
chess board
صفحه شطرنج
masters
استاد شطرنج
bishop pairs
دو فیل شطرنج
chequer wise
شطرنج وار
chessmen
مهره شطرنج
mastered
استاد شطرنج
chequer
خانه شطرنج
gambits
شروع بازی شطرنج
board
صفحه یامیز شطرنج
gambit
شروع بازی شطرنج
french defence
دفاع فرانسوی شطرنج
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
minor pieces
سوارهای سبک شطرنج
greco counter gambit
گامبی لاتویایی شطرنج
knight fork
چنگال اسب شطرنج
boarded
صفحه یامیز شطرنج
frontier line
خط وسط صفحه شطرنج
modern defence
دفاع مدرن شطرنج
grunfeld's defence
دفاع گرونفلد شطرنج
mannheim variation
واریاسیون مانهایم شطرنج
isolani
پیاده ایزوله شطرنج
joke opening
دفاع مدرن شطرنج
king side
جناح شاه شطرنج
chessboard
صفحه شطرنج شطرنجی
light piece
سوار سبک شطرنج
king's wing
جناح شاه شطرنج
king's gambit
گامبی شاه شطرنج
knight's tour
سفر اسب شطرنج
brilliancy
بازی درخشان شطرنج
indian defence
دفاع هندی شطرنج
living chess
شطرنج با مهرههای جاندار
heavy piece
سوار سنگین شطرنج
helpmate
خود- ماتی شطرنج
major pieces
سوارهای سنگین شطرنج
long castling
قلعه بزرگ شطرنج
chessboards
صفحه شطرنج شطرنجی
ideal position
پوزیسیون ارمانی شطرنج
blundered
اشتباه فاحش در شطرنج
illegal move
حرکت غیرقانونی شطرنج
knock out tournament
تورنمنت حذفی شطرنج
bishops of opposite colours
فیلهای ناهمرنگ شطرنج
centre pawns
پیادههای مرکزی شطرنج
majority
اکثریت پیادهای شطرنج
bishop of the wrong colour
فیل بد رنگ شطرنج
cordons
حبس شاه شطرنج
ending
اخر بازی شطرنج
endings
اخر بازی شطرنج
cordon
حبس شاه شطرنج
Americans
تورنمنت دورهای شطرنج
American
تورنمنت دورهای شطرنج
round-robin
تورنمنت دورهای شطرنج
candidate move
حرکت انتخابی شطرنج
majorities
اکثریت پیادهای شطرنج
candidate master
نامزد استادی شطرنج
best move
بهترین حرکت شطرنج
backward pawn
پایده عقبمانده شطرنج
back rank
عرض اول شطرنج
automaton chessplayer
شطرنج باز اوتومان
blindfold chess
شطرنج چشم بسته
absolute champion
قهرمان مطلق شطرنج
book move
حرکت کتابی شطرنج
bookplayer
شطرنج باز کتابی
brilliancy prize
جایزه درخشندگی شطرنج
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com