Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
why i think i can
هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
Other Matches
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
it savours of revenge
دلالت بر انتقام میکند
d. letter
حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
quadratic quotient search
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
compression
نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
gyrodyne
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
lamber
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
lifter
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
intimate
مطلبی را رساندن
intimates
مطلبی را رساندن
implying
مطلبی را رساندن
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
intimated
مطلبی را رساندن
thematic
مطلبی مقالهای
intimating
مطلبی را رساندن
imply
مطلبی را رساندن
implies
مطلبی را رساندن
To do justice to something.
حق مطلبی را ادا کردن
to pierce a mystery
بکنه مطلبی پی بردن
to inquire into a matter
مطلبی را باز جویی
To bring up a topic . To introduce a subject .
مطلبی راعنوان کردن
implications
دلالت
symbolization
دلالت
textual implication
دلالت
signification
دلالت
indication
دلالت
implication
دلالت
to smack of something
<idiom>
مطلبی را رساندن
[اصطلاح مجازی]
mental reservation
خود داری از ذکر مطلبی
antiphrasis
بیان مطلبی به معنی مخالف ان
To drum something into someones head .
مطلبی را به گوش کسی خواندن
To bring something to someones ears .
مطلبی را به گوش کسی رساندن
to e. into a matter
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
throw in
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
connotations
دلالت ضمنی
connotation
دلالت ضمنی
implicated
دلالت کردن بر
to give evdience
دلالت کردن
connotative
دلالت کننده
implicate
دلالت کردن بر
indicant
دلالت کننده
predicates
دلالت کردن
implicitness
دلالت ضمنی
implicative
دلالت کننده
denotative of
دلالت کننده بر
bode
دلالت داشتن
implicates
دلالت کردن بر
signify
دلالت کردن
signifying
دلالت کردن
indicative
دلالت کننده
imply
دلالت داشتن
signifier
دلالت کننده
implying
دلالت داشتن
signifying
دلالت کردن بر
signifies
دلالت کردن بر
signifies
دلالت کردن
signify
دلالت کردن بر
predicating
دلالت کردن
predicated
دلالت کردن
predicate
دلالت کردن
savorŠetc
دلالت کردن
implies
دلالت داشتن
evidentiary
دلالت کننده
implicating
دلالت کردن بر
expessive
دلالت کننده
denotable
دلالت کردنی
To give it straight from the shoulder.
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
To spell something out for some one .To drive it home to someone .
مطلبی را به کسی شیر فهم کردن
slurs
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
to grind a person in a subject
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
slurring
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
slurred
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To know it backwards.
مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
slur
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
implying
دلالت ضمنی کردن بر
foreshown
از پیش دلالت کردن بر
prime implicant
عمده دلالت کننده
implies
دلالت ضمنی کردن بر
imply
دلالت ضمنی کردن بر
connote
دلالت ضمنی کردن بر
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
merism
بیان مطلبی کلی با ذکر وقیاس مخالف
non commital
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
declamatory
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
To speake in great detail.
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
nuncupation
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
expresses
دلالت کردن بر فهماندن صریح
index number
عددی که دلالت برحجم کند
expressing
دلالت کردن بر فهماندن صریح
suggestive
دلالت کننده وسوسه امیز
causatively
چنانکه دلالت برسبب نماید
expressed
دلالت کردن بر فهماندن صریح
express
دلالت کردن بر فهماندن صریح
charters
بین افراد دلالت کند
charter
بین افراد دلالت کند
chartering
بین افراد دلالت کند
chartered
بین افراد دلالت کند
betoken
دلالت کردن بر دال بر امری
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
an inceptive
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive verb
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
he should better to led than
باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
con
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conned
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
cons
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
equitable mortgage
بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
hardest
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
samplers
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
harder
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
terminate and stay resident program
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
EMM
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
TCP
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
broadband
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
DIF file
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
crashes
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
original equipment manufacturer
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
systems network architecture
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
neural network
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
Ultimedia
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
grid
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
complex
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complexes
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
PCI
مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
ethernet
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
time
هنگام
timed
هنگام
moments
هنگام
at dark
هنگام شب
moment
هنگام
times
هنگام
during
هنگام
night-time
هنگام شب
nightfall
شب هنگام
night time
هنگام شب
term
هنگام
night season
شب هنگام
night tide
هنگام شب
termed
هنگام
terming
هنگام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com