English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 251 (14 milliseconds)
English Persian
central processing unit واحد پردازش مرکزی
unit central processing واحد پردازش مرکزی
Search result with all words
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
highway اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highway باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highways باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
microprocessor مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
microprocessor قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
microprocessors قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
address شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
addressed اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
addresses اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
interrupt اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupts اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
cpu Unit Processing Central واحد پردازش مرکزی
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
Other Matches
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
processing unit واحد پردازش
decentralized data processing پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
job یک واحد پردازش درون یک کار
jobs یک واحد پردازش درون یک کار
interface واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces واسط واحد پردازش و باس IEEE
distributes سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes سیستمی که از فایل هایی که در بیش از یک محل ذخیره شده اند استفاده میکند که یک در نقط ه مرکزی پردازش می شوند
distribute سیستمی که از فایل هایی که در بیش از یک محل ذخیره شده اند استفاده میکند که یک در نقط ه مرکزی پردازش می شوند
distributing سیستمی که از فایل هایی که در بیش از یک محل ذخیره شده اند استفاده میکند که یک در نقط ه مرکزی پردازش می شوند
processor bound اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
archimedes کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
parallels کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
registering ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
generals ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
headquarters شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
centerline خط مرکزی
focal line خط مرکزی
cl خط مرکزی
central مرکزی
focal مرکزی
core مرکزی
axial مرکزی
central pumping station مرکزی
cores مرکزی
centre pocket مرکزی
centrical مرکزی
central bank بانک مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
central control desk میزفرمان مرکزی
central canal مجرای مرکزی
central city شهر مرکزی
three centred curve منحنی سه مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
centralism مرکزی نگری
subcentral زیر مرکزی
axial pressure فشار مرکزی
center گروه مرکزی
central processor پردازشگر مرکزی
state government دولت مرکزی
directrix خط تیر مرکزی
fovea centralis فرورفتگی مرکزی
fore and aft center line خط مرکزی سراسری
spherical angle زاویه مرکزی
three center bonding پیوند سه مرکزی
center base میدان مرکزی
center distance فاصله مرکزی
central کامپیوتر مرکزی
nuclei لب هسته مرکزی
centripetal جانب مرکزی
centrifugal گریز از مرکزی
centrically بطور مرکزی
centre game بازی مرکزی
eccentricities برون مرکزی
central terminal پایانه مرکزی
eccentricity برون مرکزی
central station نیروگاه مرکزی
central site سایت مرکزی
centrosymmetric متقارن مرکزی
centrum جسم مرکزی
nucleus لب هسته مرکزی
concourse تالار مرکزی
centralized plan پلان مرکزی
centralist مرکزی نگر
centralists مرکزی نگر
mainframe پردازنده مرکزی
mainframes پردازنده مرکزی
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
holding company شرکت مرکزی
central head فشار مرکزی
boost coil کوئل مرکزی
central position وضعیت مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
head office اداره مرکزی
central office دفتر مرکزی
head office دفتر مرکزی
central load بار مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
central government حکومت مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central تلفن چی مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central fissure شیار مرکزی
downtown قسمت مرکزی شهر
one shot pump پمپ روغن مرکزی
multicenter binding پیوند چند مرکزی
centred وسط ونقطه مرکزی
centre وسط ونقطه مرکزی
core هسته مرکزی مفتول
centers وسط ونقطه مرکزی
cores هسته مرکزی مفتول
centered وسط ونقطه مرکزی
conurbation شهر مهم مرکزی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
heartland منطقه مرکزی وحیاتی
heartlands منطقه مرکزی وحیاتی
post office اداره مرکزی پست
post offices اداره مرکزی پست
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
scandinavian defence دفاع متقابل مرکزی
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
nave تالار مرکزی صحن
rimland حومه ناحیه مرکزی
conurbations شهر مهم مرکزی
golds دایره مرکزی هدف
gold دایره مرکزی هدف
precentral gyrus شکنج پیش مرکزی
geocentric دوران زمین مرکزی
the middlands استانهای مرکزی انگلستان
cento سازمان پیمان مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
GHQ مخفف ستاد مرکزی
inner cities بخش مرکزی شهر
axis of the bore محور مرکزی لوله
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
inner city بخش مرکزی شهر
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
cns دستگاه عصبی مرکزی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central mass storage انباره انبوه مرکزی
center وسط ونقطه مرکزی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
center of gravity axis محور ثقل مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
naves تالار مرکزی صحن
centre counter defence دفاع متقابل مرکزی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
centre pawns پیادههای مرکزی شطرنج
directrix خط مرکزی منطقه اتش توپ
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین
pecans درخت گردوی امریکای مرکزی
radian زاویه مرکزی قوس دایره
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
sweet spot قسمت مرکزی راکت یا چوب
keel ستون عرضی مرکزی ناو
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
pecan درخت گردوی امریکای مرکزی
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
Ivory Coast کرانهی مرکزی و غربی افریقا
king's yellow مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
umbilical واقع در نزدیکی ناف مرکزی
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
keels ستون عرضی مرکزی ناو
osset اریایی نژادان قفقاز مرکزی
general posr office اداره مرکزی پست در لندن
high asia قسمت بلند و مرکزی امریکا
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
totalism رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
centralized آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
totalitarianism رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com