English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
byte mode وجه بایت حالت بایت
Other Matches
terabyte یک هزار گیگا بایت یا یک میلیون مگا بایت داده
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
mb بایت
bites بایت
m بایت
byte بایت
b یک بایت
bite بایت
bytes بایت
nibbles نصف یک بایت
data byte بایت داده
terabyte یک تریلیون بایت
terabyte تریلیون بایت
nibble نصف یک بایت
nibbling نصف یک بایت
gigabyte بیلیون بایت
nibbled نصف یک بایت
megabyte میلیون بایت
sextet بایت شش بیتی
TB یک تریلیون بایت
byte mode وضعیت بایت
sextets بایت شش بیتی
mb یک میلیون بایت egaByte
byte addressable بایت نشانی پذیر
Kbit معادل هزار بایت
byte addressable بایت ادرس پذیر
bpi تعداد بایت در هر اینچ
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
PB یک quadrilloion بایت چهار میلیون
nybble نصف طول بایت استاندارد
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
nibbling نصف طول بایت استاندارد
bytes per inch تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
nibble نصف طول بایت استاندارد
nibbled نصف طول بایت استاندارد
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
nibbles نصف طول بایت استاندارد
xmodem بایت از بلاک داده را منتقل میکند
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
mode روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
modes روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
gulp گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
bytes حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
gulps گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
byte حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
access control بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
machines بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machined بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
ems سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
doubled دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled up دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
DVD پیشرفت تازه در ذخیره سازی دادههای با حجمم گیگا بایت روی دیسک از نوع ROM-CD
scsi بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
long integer عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
trailers بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
trailer بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
doubled up دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
doubled دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
mediums مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
extend در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
compacts مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacting مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
LIM EMS استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
compact مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
quad درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
expanded memory system دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
idiocrasy حالت
estates حالت
phased حالت
phase حالت
tempered حالت
case حالت
temper حالت
temperaments حالت
tempers حالت
condition حالت
phases حالت
glass eyed بی حالت
queasiness حالت قی
pyreticosis حالت تب
state حالت
state- حالت
feverishness حالت تب
self حالت
predicament حالت
predicaments حالت
febricity حالت تب
temperament حالت
cases حالت
make حالت
situation حالت
situations حالت
attitude حالت
posture حالت
attitudes حالت
stances حالت
stance حالت
stating حالت
states حالت
expression حالت
manner حالت
expressions حالت
disposition حالت
moods حالت
status حالت
grain حالت
postured حالت
line condition حالت خط
postures حالت
stated حالت
ill conditioned بد حالت
estate حالت
fettle حالت
mood حالت
posturing حالت
if حالت
makes حالت
unexpressive بی حالت
insert mode حالت درج
final state حالت پایانی
input mode حالت ورودی
grittiness حالت شنی
incipincy حالت نخستین
febile دارای حالت تب
goutiness حالت نقرسی
feminineness حالت زنانه
feminity حالت زنانه
idiocrasy حالت مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com