English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
Other Matches
fuel supply line لوله سوخت رسانی
flexible fuel tubing لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
utilidor لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
automatic return سیستم عودت خودکار وسایل
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
lines لوله منفردی در سیستم سیالات
line لوله منفردی در سیستم سیالات
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
integrated ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
sockets بست لوله دوراهی لوله
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
reactionpropulsion سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
fuel injection سوخت رسانی
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
feed pump پمپ سوخت رسانی
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
chooser امکانی در سیستم عامل Apple Macintosh که در آن کابر میتواند نوع چاپگر ها شبکه و سایر وسایل جانبی متصل را انتخاب کند
supercharger دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
well-behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
means وسایل
assets وسایل
furniture وسایل
media وسایل
plants وسایل
plant وسایل
accouterment وسایل
facilities وسایل
tentage وسایل چادر
mess kit وسایل غذاخوری
layout ترتیب وسایل
mess gear وسایل غذاخوری
captured material وسایل اغتنامی
tentage وسایل چادرها
loading facilities وسایل بارگیری
tentage وسایل چادرزنی
test equipment وسایل ازمایش
tools of research وسایل تحقیقات
layouts ترتیب وسایل
means of production وسایل تولید
sonic equipment وسایل اوازی
utensils وسایل اسباب
furtherance تهیه وسایل
pool equipment وسایل تعمیرگاه
accessory equipment وسایل یدکی
push botton وسایل خودکار
auxiliary equipment وسایل یدکی
auxiliary equipment وسایل کمکی
war material وسایل جنگی
scuba diver غواص با وسایل
bedding وسایل خواب
rigging warrant فهرست وسایل
artificial suporters وسایل محافظتی
installs از کارانداختن وسایل
installing از کارانداختن وسایل
cable accessory وسایل کابل
utensil وسایل اسباب
salvage وسایل اسقاطی
salvaged وسایل اسقاطی
salvages وسایل اسقاطی
salvaging وسایل اسقاطی
sundry items وسایل متفرقه
install از کارانداختن وسایل
sonic equipment وسایل اوایی
artificial aids وسایل کمکی
subsistence وسایل زیست
scuba diving غواصی با وسایل
check out equipment وسایل ازمایشگاهی
dust collection equipment وسایل گردگیری
fabricator سازنده وسایل
attachment وسایل وابسته
cryptodevice وسایل رمز
cryptomaterial وسایل رمز
erosion فرسایش وسایل
means استطاعت وسایل
fitment وسایل نصب
communication channels وسایل ارتباطی
mnemonics وسایل یادیار
fitments وسایل نصب
utility وسایل رفاهی
chaffing gear وسایل ضد سایش
chaffing gear وسایل ضد ساییدگی
essential elements وسایل ضروری
Home appliances وسایل خانگی
building plant وسایل ساختمان
rack قفسه مهمات و وسایل
authentication equipment وسایل تعیین معرف
racked قفسه مهمات و وسایل
racks قفسه مهمات و وسایل
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
wracked قفسه مهمات و وسایل
caddie حامل وسایل بازیگر
splint وسایل شکسته بندی
wracks قفسه مهمات و وسایل
attachment plug دوشاخه وسایل برقی
processes و وسایل کنترل و پشتیبانی
authentication equipment وسایل تعیین نشانی
caddied حامل وسایل بازیگر
caddying حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
apparatus اسباب و وسایل ژیمناستیک
incoming traffic جاده وسایل که می آیند
deck load وسایل روی پل کشتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
sail locker انبار وسایل ملوانی
athletic suporters وسایل محافظتی ورزشکار
twin plug دو شاخه وسایل برقی
stockage وسایل موجودی در انبار
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
drawing instrument وسایل نقشه کشی
drawing instrument وسایل رسم فنی
accommodation منزل وسایل راحتی
tackle وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
tackled وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
accommodations منزل وسایل راحتی
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
plugs ورودی که به وسایل مختلف
tackles وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
plugging ورودی که به وسایل مختلف
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
plug ورودی که به وسایل مختلف
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
servicae life عمر خدمتی وسایل
characteristics مشخصات ومختصات وسایل
demolition kit جعبه وسایل تخریب
assembly order دستور مونتاژ وسایل
communication مراوده وسایل ارتباطی
unaccommodated بدون وسایل راحتی
aid کمک وسایل کمکی
aided کمک وسایل کمکی
motorsports ورزشهای با وسایل موتوری
aiding کمک وسایل کمکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com