| Total search result: 203 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| exclusive |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
| gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
| gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| EXOR |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR |
| OR function |
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR |
| gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
| gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND |
| gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND |
| NEQ |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER |
| non equivalence function |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ |
| gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
| EXNOR |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
| gates |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
| gate |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
| electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
| built-in |
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است |
| dedicated |
تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار |
| logic |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده |
| circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
| circuits |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
| gate |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
| gates |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
| gates |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
| gates |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
| gate |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
| gate |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
| NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
| NOT function |
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد |
| NAND function |
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است |
| and |
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد |
| enabling |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
| enable |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
| enabled |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
| enables |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
| implementation |
پیاده سازی |
| system implementation |
پیاده سازی سیستم |
| dismountable pack |
بسته قابل پیاده سازی |
| nondismountable pack |
بسته غیرقابل پیاده سازی |
| technologies |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
| technology |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
| turbo pascal |
یک پیاده سازی عمومی از زبان برنامه نویسی پاسکال |
| hardwired logic |
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند |
| ttl |
استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها |
| nests |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
| nest |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
| extends |
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است |
| extending |
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است |
| extend |
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است |
| electronic |
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند |
| playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
| microcode |
کنترل دستورات ALU که به صورت نرم افزار سخت افزاری پیاده سازی شده است |
| demo |
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع |
| demonstrations |
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد |
| thin Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود |
| demonstration |
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد |
| mail box |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| mailboxes |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| mailbox |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| thick Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند |
| solid-state |
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند |
| classed |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
| class |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
| classing |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
| classes |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
| permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
| ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور |
| electronic office |
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی |
| disembarkation |
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو |
| ebam |
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory |
| temporary storage |
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود |
| cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
| electronic element |
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی |
| grenadier |
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام |
| detrain |
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن |
| equivalence |
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
| stub |
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد |
| stubs |
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد |
| library |
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند |
| libraries |
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند |
| stubbing |
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد |
| stubbed |
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد |
| secondary landing |
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی |
| paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
| rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
| whiter |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
| whitest |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
| white |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
| landing group |
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن |
| electrosensitive printer |
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی |
| e mail |
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی |
| overhaul |
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن |
| overhauls |
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن |
| overhauling |
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن |
| overhauled |
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن |
| electro optics |
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی |
| calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
| pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
| interim overhaul |
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی |
| jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
| ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
| re entry |
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه |
| re-entry |
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
| one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
| formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
| irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
| frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
| frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
| subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
| imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
| ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
| erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
| saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
| symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
| electronic |
الکترونیکی |
| sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
| sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
| hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
| hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
| hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
| snail mail |
و نه پست الکترونیکی |
| electronic mail |
پست الکترونیکی |
| electronic magazine |
مجله الکترونیکی |
| electronic security |
تامین الکترونیکی |
| electronic interfrence |
تداخل الکترونیکی |
| electronic printer |
چاپگر الکترونیکی |
| email [short for electronic mail] |
پست الکترونیکی |
| electronic pen |
قلم الکترونیکی |
| computer |
ماشین الکترونیکی |
| pos |
قط ه فروش الکترونیکی |
| computers |
ماشین الکترونیکی |
| electronic brain |
مغز الکترونیکی |
| electronic navigation |
ناوبری الکترونیکی |
| adapter |
وسیله الکترونیکی |
| electronic music |
موسیقی الکترونیکی |
| e-mail [short for electronic mail] |
پست الکترونیکی |
| electronic components |
اجزاء الکترونیکی |
| strobe |
ا ز یک مدار الکترونیکی |
| electronic publishing |
انتشارات الکترونیکی |
| elctron tube |
لامپ الکترونیکی |
| electrical communications |
ارتباطات الکترونیکی |
| electrical interception |
رهگیری الکترونیکی |
| electronic calculator |
حسابگر الکترونیکی |
| electronic computer |
کامپیوتر الکترونیکی |
| electronic beam |
اشعه ی الکترونیکی |
| electronic control |
تنظیم الکترونیکی |
| electronic control |
کنترل الکترونیکی |
| electronic control |
فرمان الکترونیکی |
| electronic filling |
پر کردن الکترونیکی |
| electronic element |
عنصر الکترونیکی |
| electronic deception |
فریب الکترونیکی |
| graphics |
وسیله الکترونیکی |
| electronic counter counter measures |
اقدامات ضد ضد الکترونیکی |
| electronic countermea sures |
اقدامات ضد الکترونیکی |
| electronic counter measure |
جنگهای الکترونیکی |
| bin |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
| electronic spreadsheet |
صفحه گسترده الکترونیکی |
| electronic transfer of data |
انتقال الکترونیکی اطلاعات |
| bins |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
| electronic voltmeter |
ولت سنج الکترونیکی |
| electronic warfare |
میدان جنگ الکترونیکی |
| electrosensitive paper |
کاغذ حساس الکترونیکی |
| integrate electronic component |
قطعه الکترونیکی مجتمع |
| edp manager |
مدیرداده پردازی الکترونیکی |
| electronic |
الکترونیکی مربوط به الکترونیک |
| electronic data processing |
پردازش الکترونیکی داده |
| eft |
انتقال الکترونیکی سرمایه |
| amusement arcade |
سالن بازیهای الکترونیکی |
| eft |
انتقال الکترونیکی دارائی |
| electronic countermea sures |
پیش گیریهای ضد الکترونیکی |
| electronic modulation |
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی |
| electronic camputer |
ماشین حساب الکترونیکی |
| electronic power supply |
منبع تغذیه الکترونیکی |
| electronic fund transfer |
ارسال الکترونیکی دارائی |
| microsoft |
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی |
| video |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
| videos |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
| videoed |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
| electronic data processing system |
سیستم پردازش الکترونیکی داده |
| industrial electronic computer |
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی |
| trunk exchange |
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی |
| electronically programmable |
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی |
| electronic security |
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی |
| videoing |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
| impledge |
پیاده |
| foot infantry |
پیاده |
| foot slogger |
پیاده |
| footer |
پیاده رو |
| pavement |
پیاده رو |
| infantry man |
پیاده |
| ganway |
پل پیاده رو |
| pavements |
پیاده رو |
| footway |
پیاده رو |
| footpath |
پیاده رو |
| footpaths |
پیاده رو |
| on of |
پیاده |
| pignorate |
پیاده |
| infantry |
پیاده |
| pedestrian |
پیاده |
| pedestrians |
پیاده |