English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
failure prediction پیش بینی خرابی
Other Matches
post- بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum حفرههای بینی پره بینی
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
disrepair خرابی
desolation خرابی
wreckage خرابی
wreck خرابی
godsend خرابی
ruins خرابی
faults خرابی
rottenness خرابی
dilapidation خرابی
smash خرابی
smashes خرابی
faulted خرابی
breakdown خرابی
fault خرابی
breakdowns خرابی
havoc خرابی
ruining خرابی
wrecking خرابی
malfunctions خرابی
failures خرابی
failure خرابی
devastation خرابی
demolitions خرابی
destruction خرابی
ruination خرابی
demolition خرابی
eversion خرابی
malfunctioned خرابی
malfunction خرابی
wrecks خرابی
ruin خرابی
fault description توضیح خرابی
error description توضیح خرابی
defect description توضیح خرابی
fail safe با خرابی امن
wrack خرابی بدبختی
catastrophic failure خرابی فجیع
description of error توضیح خرابی
collapse mechanism مکانیزم خرابی
insulation fault خرابی نارسانا
fail-safe با خرابی امن
crash شکستگی خرابی
power failures خرابی برق
equipment failure خرابی تجهیزاتی
the mischief of it is that' خرابی ان اینست که
to do execution خرابی وارداوردن
decay خرابی تنزل
decayed خرابی تنزل
decaying خرابی تنزل
decays خرابی تنزل
transient failure خرابی گذرا
failure free بدون خرابی
fail softly با خرابی تدریجی
crashed شکستگی خرابی
crashes شکستگی خرابی
power failure خرابی برق
fail soft با خرابی تدریجی
page fault خرابی صفحه
fail softly با خرابی ملایم
disk crash خرابی دیسک
car breakdown خرابی اتومبیل
failure rate میزان خرابی
failure rate نرخ خرابی
fail soft با خرابی ملایم
crashingly شکستگی خرابی
crashing شکستگی خرابی
ravaged خرابی وارد اوردن
ravages خرابی وارد اوردن
ravaging خرابی وارد اوردن
non destructive test ازمایش بدون خرابی
ravage خرابی وارد اوردن
failure logcing ثبت وقوع خرابی
failure safety ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
reliability ایمنی در برابر خرابی
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
cleans بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful خراب کننده مسبب خرابی
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
cleanest بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
cleaned بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
bombs خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
on line fault tolerant system سیستم تحمل خرابی درون خطی
bombed out خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
standbys که در صورت خرابی آماده استفاده است
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
autos تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
bombed خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
detritus چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
standby که در صورت خرابی آماده استفاده است
cabled ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bent اسم رمز برای خرابی وسایل
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
structural damage خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
glitch خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
standbys قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
it tends to ruin him وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
standby قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
MTF متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
redundancies تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancy تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
mean مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
rerun محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
oddest روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odder روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odd روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
meaner مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
meanest مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
throw the baby out with the bathwater <idiom> (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
graceful degradation اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
fall back دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
redundancy اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
bombed تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
redundancies اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bombed out تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
fail safe system سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
maintenance قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
replication 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
hole 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holed 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holing 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
warm standby وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
journal رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
journals رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
chiromancy کف بینی
graphology خط بینی
double vision دو بینی
the handle of the face بینی
nose بینی
noses بینی
rhinologist بینی
rheum اب بینی
hand reading کف بینی
snot اب بینی
snoot بینی
night bilndness شب بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com