English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
Other Matches
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
vacuity فضای خالی
space فضای خالی
free space فضای خالی
spaces فضای خالی
bad break فضای خالی
cavities فضای خالی
void فضای خالی
lacuna فضای خالی
cavity فضای خالی
blankest سفید فضای خالی
blank سفید فضای خالی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
clearance هوا فضای خالی فاصله
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
gutter فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutters فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
gaps فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
gap فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
broken stowage فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
asterisk پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
asterisks پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
proportional spacing سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
spacing فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
bot بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد
spaces میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancies محل خالی جای خالی
vacancy محل خالی جای خالی
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
remittance وجه ارسالی
remittances وجه ارسالی
shipment [American] کالای ارسالی
delivery کالای ارسالی
consignment کالای ارسالی
consignee گیرنده کالای ارسالی
consignment محموله کالای ارسالی
mails نامههای ارسالی یا دریافتی
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
consignments محموله کالای ارسالی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
docket فهرست محتوی بسته ارسالی
docketing فهرست محتوی بسته ارسالی
impluse sending key تکمه ارسالی ضربه جریان
dockets فهرست محتوی بسته ارسالی
carriers داده ارسالی موج مانند
ship ton وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
carrier داده ارسالی موج مانند
docketed فهرست محتوی بسته ارسالی
ends کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
bursts ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
ended کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
end کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
burst ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
parallel داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleled داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelled داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelling داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
paralleling داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallels داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
modulate سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulate تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulates سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulating تغییر موج ارسالی برای حمل داده
read in ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
sync بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
sync حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
parameters مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
basics کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
horizontal روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
write وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
source نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
leveled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
writes وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
reversing سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
marks سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
levelled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
attenuation اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
pseudo digital تولید شده توسط مودم و ارسالی روی خط وط تلفن
reverses سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
over freight بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
condition اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
shifted کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
oddest روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odder روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odd روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
shift کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
handshaking سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
write وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
rate مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
microsoft فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
ended کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
end کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ends کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
letter حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letters حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
mail پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
traffics تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
mails پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
trafficking تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficked تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
secondary کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
sync باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
outputs بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
synchronization باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
initialization مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
traffic تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stopped بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com