Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
demount |
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند |
|
|
Other Matches |
|
combines |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
combine |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
combining |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
read |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
reads |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
reader |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
readers |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
bubble memory |
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند |
mfm |
روش ذخیره داده روی رسانه مغناطیسی |
saturation |
خطای ناشی ازاشباع رسانه ذخیره سازی مغناطیسی |
modified frequency modulation |
روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی |
magnetic |
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند |
encoding |
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی |
magnetic tapes |
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است |
magnetic tape |
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است |
writes |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
write |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
read |
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد |
reads |
گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد |
i/o |
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد |
sequential access |
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه |
optical |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
record |
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
interior label |
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی |
storage |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد |
highest |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
high |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
highs |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
volatile memory |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد. |
mick reader |
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند |
magnetic ink character reader |
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند |
marks |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
mark |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
magnetic tape |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
magnetic tapes |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
lifo |
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند |
tape |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
taped |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
tapes |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
last in first out |
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
magnetic media |
رسانه مغناطیسی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
discs |
رسانه مغناطیسی دیسک |
disc |
رسانه مغناطیسی دیسک |
reserves |
کنار گذاشتن |
reserving |
کنار گذاشتن |
shelf |
کنار گذاشتن |
put aside |
کنار گذاشتن |
to set by |
کنار گذاشتن |
lay away |
کنار گذاشتن |
overruled |
کنار گذاشتن |
reserve |
کنار گذاشتن |
to leave off |
کنار گذاشتن |
overrules |
کنار گذاشتن |
deposits |
کنار گذاشتن |
earmarks |
کنار گذاشتن |
to put a way |
کنار گذاشتن |
overrule |
کنار گذاشتن |
to lay aside |
کنار گذاشتن |
earmark |
کنار گذاشتن |
deposit |
کنار گذاشتن |
to put by |
کنار گذاشتن |
circulating |
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند |
to put something into cold storage <idiom> |
چیزی را به کنار گذاشتن |
to put something on the shelf <idiom> |
چیزی را به کنار گذاشتن |
to set aside [temporarily] |
[موقتا] کنار گذاشتن |
documenting |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
documented |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
document |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
bypass |
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی |
pretermit |
از قلم انداختن کنار گذاشتن |
shunts |
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن |
shunt |
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن |
shunted |
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن |
bypasses |
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی |
bypassed |
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی |
bypassing |
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی |
dims |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
dim |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
dimmed |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
erased |
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی |
erase |
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی |
erases |
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی |
erasing |
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی |
chopped |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
chop |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
indentation |
کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن |
indentations |
کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن |
Paregmenon |
[کنار هم گذاشتن کلماتی که از یک ریشه اند] |
step down <idiom> |
شغل مهم خود را کنار گذاشتن |
check |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
writes |
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد |
checks |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
checked |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
write |
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد |
auxiliary |
هر رسانه ذخیره سازی داده |
storage |
هر رسانه ذخیره سازی داده |
secondary |
هر رسانه ذخیره سازی داده |
auxiliaries |
هر رسانه ذخیره سازی داده |
air gap |
فاصله باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی |
gaps |
فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی |
writes |
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
gap |
فضای باریک بین نوک ضبط یا چرخش و رسانه مغناطیسی |
write |
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
read |
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی |
reads |
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی |
mediums |
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است |
medium |
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است |
denistall |
کنار گذاشتن یک برنامه یادستگاه سخت افزاری ازسرویس دهی |
play back |
خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی |
mastered |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
master |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
masters |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
reader |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
readers |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
magneto optical recording |
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند |
deleting |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
deletes |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
deleted |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
delete |
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی |
media |
خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند |
reads |
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است |
sequential access |
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود |
read |
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است |
machined |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
machines |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
machine |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
destructive cursor |
نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد |
effective |
نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی |
cryogenic memory |
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند |
media |
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری |
record |
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان |
recorder |
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
recorders |
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است |
random access |
رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
dro |
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد |
emptied |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
emptier |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
emptiest |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
empties |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
empty |
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده |
bpi |
تعداد بیتهایی که در یک اینچ از رسانه ذخیره سازی قابل ضبط است |
magnetic storage |
ذخیره مغناطیسی |
storage |
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است |
dasd |
رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است |
permanent |
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
magnetic film storage |
ذخیره فیلم مغناطیسی |
retrieval |
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی |
regenerative memory |
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند |
aligns |
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی |
align |
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی |
aligning |
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی |
carrier |
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند |
carriers |
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند |
aligned |
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان |
memories |
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است |
memory |
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است |
non volatile |
رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود |
buffer |
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود |
gaps |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
gap |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
deposit |
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن |
deposits |
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن |
back end network |
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل |
track per inch |
مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی |
take croquet |
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف |
shares |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
share |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
shared |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
byte |
اندازه فرفیت ذخیره داده نوار مغناطیسی |
bytes |
اندازه فرفیت ذخیره داده نوار مغناطیسی |
nonaligned |
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال |
external |
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
externals |
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است |
addresses |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
addressed |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
drummed |
نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر |
density |
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده |
drum |
نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر |
densities |
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده |
clipboards |
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم |
clipboard |
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم |
output |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
outputs |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
readable |
ذخیره شده روی رسانه که مستقیماگ روی کامپیوتر وارد میشود |
tape |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
taped |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
tapes |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
media |
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و. |