Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
Search result with all words
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
Other Matches
photogravure
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
stylography
گراور سازی
steel engraving
گراور سازی با فولاد
dry point
گراور سازی با سیاه قلم
stylet
قلم گراور سازی وحکاکی
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
tusche
جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
latensification
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
wood engraving
گراور سازی روی چوب باسمه کاری با چوب
imagery
شبیه سازی عکاسی کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
zincography
گراور سازی روی فلز روی قلمزنی روی
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
engraving
گراور
engravings
گراور
gravure
گراور
line engraving
گراور مخطط
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
rotogravure
تهیه گراور غلتکی
superscribe
روی صفحهای گراور کردن
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
engraves
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engrave
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engraved
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
photogeny
عکاسی
photography
عکاسی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
flash photography
عکاسی شب بابرق
wirephoto
عکاسی رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
photochromy
عکاسی رنگی
dark room
تاریکخانه عکاسی
heliochrome
عکاسی رنگی
flashlights
لامپ عکاسی
flashlight
لامپ عکاسی
kodak
دوربین عکاسی
photographic
وابسته به عکاسی
telephoto
عکاسی رادیویی
photography
لوازم عکاسی
brownies
یکجوردوربین عکاسی
flash
فلاش عکاسی
flashed
فلاش عکاسی
faxing
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
flashes
فلاش عکاسی
imagery
عکاسی هوایی
photographic strip
باند عکاسی
photographic strip
نوار عکاسی
facsimiles
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
photoionization
یونش عکاسی
aerial photography
عکاسی هوائی
facsimile
عکاسی رادیویی
brownie
یکجوردوربین عکاسی
photographic scale
مقیاس عکاسی
photographic accessories
لوازم عکاسی
shutterbug
عاشق عکاسی
line of collimation
خط محور عکاسی
radiophoto
عکاسی رادیویی
film
فیلم عکاسی
filmed
فیلم عکاسی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
photographic chemistry
شیمی عکاسی
photographic fixing
ثبوت عکاسی
insculp
حکاکی کردن گراور کردن
to print out
چاپ کردن در عکاسی
image format
اندازه فیلم عکاسی
image format
اندازه شیشه عکاسی
telephotography
عکاسی از راه دور
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
fan cameras
دوربینهای عکاسی منظرهای
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
flash lamp
لامپ پر نور عکاسی
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
fixer
دوای ثبوت عکاسی
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
heliocheomy
عکاسی بارنگ طبیعی
exposure scale
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
vidicon
لوله دوربین عکاسی
dicing photography
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
safelight
چراغ تاریکخانه عکاسی
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
camera axis
محور دوربین عکاسی
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
negative photo plane
افق شیشه عکاسی
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
photographically
از روی علم عکاسی
photoflash
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
flashbulbs
لامپ پرنور فلاش عکاسی
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
flashbulb
لامپ پرنور فلاش عکاسی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ground position
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
sortie plot
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
canadian , grid
سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
coverage index
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
denitometer
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
light trap
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
comouflage detection photography
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
photo offset
چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
multispectral
استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
via
بوسیله
per
بوسیله
by dint of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
at the hand of
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
whereby
که بوسیله ان
perprep
بوسیله
with
بوسیله
of
بوسیله
by
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
cassettes
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
reflight
پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy
تفال بوسیله اب
per pais
بوسیله کشور
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
municipally
بوسیله شهرداری
per pais
بوسیله مملکت
by wire
بوسیله تلگراف
by depty
بوسیله نماینده
electrically
بوسیله برق
by the f.
بوسیله لمس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com