Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
Other Matches
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
heresiology
گفتاردر رفض
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
postural
وضعی
to strike an a
وضعی بخودگرفتن
it is a pretty kettle of fish
بد وضعی است
rotation
حرکت وضعی
circumrotation
حرکت وضعی
postural reflexes
بازتابهای وضعی
it is a pretty kettle of fish
عجب وضعی است
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
handing
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
hand
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
place utility
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
transferring
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfers
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
astir
در جنبش
bustled
جنبش
rocks
جنبش
rock
جنبش
rocked
جنبش
stirred
جنبش
bustles
جنبش
jiggle
جنبش
jiggled
جنبش
jiggles
جنبش
jiggling
جنبش
stir
جنبش
stirrings
جنبش
stirs
جنبش
bustle
جنبش
kinesodic
جنبش بر
vibrational
جنبش
the r.
جنبش
vibratility
جنبش
stock still
بی جنبش
on the move
در جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
kinesis
جنبش
kinesthesis
حس جنبش
leger or ledger
بی جنبش
libration
جنبش
motion
جنبش
passively
بی جنبش
oscillation
جنبش
stock-still
بی جنبش
immobile
بی جنبش
motions
جنبش
vibration
جنبش
movement
جنبش
motioning
جنبش
locomotion
جنبش
motioned
جنبش
heartbeats
جنبش
heartbeat
جنبش
inactive
بی جنبش
rocking
جنبش
oscillations
جنبش
actions
جنبش
rising
جنبش
action
جنبش
mobility
جنبش
swing
جنبش
awakening
جنبش
swings
جنبش
mass movement
جنبش تودهای
kinematics
جنبش شناسی
kymogram
جنبش نگاره
kinology
جنبش شناسی
movableness
جنبش پذیری
kinetoscope
جنبش نما
life blood
جنبش بی اخبار
labor movement
جنبش کارگری
kinesiotherapy
جنبش درمانی
libration
جنبش موازنهای
kinesalgia
جنبش درمان
libration
جنبش ترازویی
kinesimometer
جنبش سنج
braids
جنبش جهش
kymograph
جنبش نگار
kinesimeter
جنبش سنج
paratonic
از جنبش بازدارنده
moves
حرکت جنبش
moves
جنبش تکان
moved
حرکت جنبش
moved
جنبش تکان
move
حرکت جنبش
travel
حرکت جنبش
photokinesis
نور جنبش
psychokinesis
جنبش فراروانی
quiescently
بدون جنبش
reformation
نهضت جنبش
saltation
جنبش ناگهانی
to put in motion
در جنبش دراوردن
to youse to a
به جنبش انداختن
tremour
تکان جنبش
undulation
جنبش نوسانی
uniform movement
جنبش یکسان
travels
حرکت جنبش
traveled
حرکت جنبش
move
جنبش تکان
revival
جنبش مذهبی
flicker
پرپرزدن جنبش
revolt
نهضت جنبش
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnate
از جنبش ایستادن
stirs
به جنبش دراوردن
stagnating
از جنبش ایستادن
stirrings
به جنبش دراوردن
impassioned
به جنبش درامده
flickered
پرپرزدن جنبش
flickers
پرپرزدن جنبش
revivals
جنبش مذهبی
reformer
پیشوای جنبش
reformers
پیشوای جنبش
braid
جنبش جهش
tremors
تکان جنبش
kinetics
جنبش شناسی
impetus
نیروی جنبش
tremor
تکان جنبش
braided
جنبش جهش
stirred
به جنبش دراوردن
jars
تکان جنبش
action
جنبش حرکت
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
actions
جنبش حرکت
commotion
جنبش اغتشاش
operation
گردش جنبش
impassionate
به جنبش امده
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
revolts
نهضت جنبش
forward motion
جنبش پیشرو
jarred
تکان جنبش
gybe
جنبش تغییرجهت
jar
تکان جنبش
kinematic
جنبش شناسی
immobile
جنبش ناپذیر
stir
به جنبش دراوردن
immovableness
جنبش ناچذیری
momentum
مقدار جنبش انی
groundswell
جنبش تند گستر
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
causing
جنبش سبب شدن
causes
جنبش سبب شدن
cause
جنبش سبب شدن
tranquil
بی جنبش درحال سکون
kinetics
علم جنبش و نیرو
an onward movement
جنبش سوی پیش
oscillatory motion
جنبش تاب وار
peristaltic movement
جنبش کرم وار
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
gas kinetics
علم جنبش گازها
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
f. morement
جنبش برای پیشرفت
peristole
جنبش کرم وار
peristalsis
جنبش کرم وار
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
vibrant
در حال جنبش تکریری
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
photokymograph
جنبش نگار نوری
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com