Total search result: 204 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
clear |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
clearer |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
clearest |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
clears |
آنچه به سادگی فهمیده میشود |
|
|
Other Matches |
|
manageable |
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد |
naturals |
زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود |
natural |
زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
machined |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
machine |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
machines |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
desktop |
آنچه روی میز انجام میشود |
successive |
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود |
payment on account |
آنچه علی الحساب پرداخت میشود |
visuals |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
visually |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
visual |
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است |
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
defect |
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود |
defects |
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود |
defecting |
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود |
defected |
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود |
batch |
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود |
postscript |
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد |
postscripts |
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد |
batches |
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود |
TrueType |
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود |
ansi |
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است |
processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> |
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى . |
understanding |
فهمیده |
discerning |
فهمیده |
understandings |
فهمیده |
knowing |
فهمیده |
large minded |
ادم فهمیده |
suave |
فهمیده وبا ادب |
suavity |
فهمیده ومودب بودن |
it purports that |
انچه از این فهمیده میشوداین که ..... |
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss . |
رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید ) |
Whatsoever |
هرچه [هر آنچه] [آنچه ] |
rusticity |
سادگی |
plainess |
سادگی |
simplicity |
سادگی |
sappiness |
سادگی |
simplism |
سادگی |
nakedness |
سادگی |
unreserve |
سادگی |
naturalness |
سادگی |
bareness |
سادگی |
artlessness |
سادگی |
naivety |
سادگی |
candidness |
سادگی |
ingenuousness |
سادگی |
gracility |
سادگی |
naivete |
سادگی |
bluffness |
سادگی |
bluet |
سادگی |
pudicity |
سادگی |
blankness |
سادگی |
plainness |
سادگی |
naively |
از روی سادگی |
tenuity |
سادگی لطافت |
spartanism |
بی تکلفی سادگی |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
prosaicness |
پیش پا افتادگی سادگی |
austerity |
ریاضت سادگی زیاده از حد |
to ease to a victory |
به سادگی برنده شدن [ورزش] |
ingenuously |
ازروی سادگی بارک گویی |
facility |
قادر به انجام کاری به سادگی بودن |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
ergonomics |
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین |
fastest |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasts |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fast |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasted |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
problem |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد |
problems |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد |
puritan |
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند |
logo |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند |
puritans |
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
transfers |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
config.sys |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
transferring |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
asynchronous |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
the long and the short of it <idiom> |
آنچه گفتنی است |
circular |
آنچه در یک دایره می چرخد |
biased |
آنچه اریب دارد |
lightweight |
آنچه سنگین نیست |
constants |
آنچه تغییر نمیکند |
constant |
آنچه تغییر نمیکند |
exclusive |
آنچه شامل نمیشود |
contiguous |
آنچه اثر می گذارد |
used |
آنچه جدید نیست |
lightweights |
آنچه سنگین نیست |
incoming |
آنچه از خارج می آید |
unwanted |
آنچه لازم نیست |
circulating |
آنچه به راحتی می چرخد |
producing |
آنچه تولید میکند |
circulars |
آنچه در یک دایره می چرخد |
authentic |
آنچه درست است |
protective |
آنچه حافظت میکند |
previous |
آنچه زودتر رخ میدهد |
auxiliary |
آنچه کمک میکند |
knowledge |
آنچه دانسته است |
auxiliaries |
آنچه کمک میکند |
the above was a summary |
آنچه دربالا گفته شد |
palmtop |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
additions |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
addition |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
modes |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
mode |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
commoners |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
common |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
malfunctioning |
آنچه خوب کار نکند |
third |
آنچه بعد از دومین می آید |
What must be must be . <proverb> |
آنچه باید بشود خواهد شد . |
thirds |
آنچه بعد از دومین می آید |
extensible |
آنچه قابل گسترش است |
exchangeable |
آنچه قابل تغییر است |
expandable |
آنچه قابل گسترش باشد |
distant |
آنچه در محلی قرار دارد |
unedited |
آنچه ویرایش نشده است |
differential |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
transportable |
آنچه قابل حمل است |
differentials |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
comparable |
آنچه قابل مقایسه نیست |
relevant |
آنچه ارتباط مهمی دارد |
flexible |
آنچه قابل تغییر است |
maskable |
آنچه نادیده گرفتنی است |
residual |
آنچه در پشت سر باقی می ماند |
continual |
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد |
electric |
آنچه با الکتریسیته کار میکند |
significantly |
آنچه معنای مخصوصی دارد |
variable |
آنچه قابل تغییر است |
multifunction |
آنچه تابعهای متعددی دارد |
significant |
آنچه معنای مخصوصی دارد |
ambiguous |
آنچه دو معنای ممکن دارد |
commonest |
آنچه اغلب اتفاق میافتد |
variables |
آنچه قابل تغییر است |
availability |
آنچه به آسانی بدست آید |
durable |
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد |
requirements |
آنچه مورد نیاز است |
characteristic |
آنچه مخصوص یا ویژه است |
characteristically |
آنچه مخصوص یا ویژه است |
selectable |
آنچه قابل انتخاب باشد |
alterable |
آنچه قابل تغییر است |
malfunction |
آنچه کامل کار نکند |
relative |
آنچه با دیگری مقایسه شود |
malfunction |
آنچه درست کار نکند |
malfunctioned |
آنچه کامل کار نکند |
malfunctioned |
آنچه درست کار نکند |
convertibles |
آنچه قابل تبدیل است |
convertible |
آنچه قابل تبدیل است |
recognizably |
آنچه قابل تشخیص است |
immediate |
آنچه یکباره اتفاق افتد |