English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
phase بخشی از فرآیند بزرگتر
phased بخشی از فرآیند بزرگتر
phases بخشی از فرآیند بزرگتر
Other Matches
satellite کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellites کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
searchingly فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
background فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
senior بزرگتر
Sr بزرگتر
headman بزرگتر
bigger بزرگتر
greater بزرگتر
headmen بزرگتر
pre eminent بزرگتر
gt بزرگتر از
doyens بزرگتر
doyen بزرگتر
elder بزرگتر
major بزرگتر
seniors بزرگتر
majored بزرگتر
majoring بزرگتر
greater than بزرگتر از
nonus بزرگتر
superior number عدد بزرگتر
ge بزرگتر از یا برابر با
double دو برابر بزرگتر
Big Brother برادر بزرگتر
paramount برتر بزرگتر
doubled دو برابر بزرگتر
increased بزرگتر شدن
increases بزرگتر شدن
over size بزرگتر از اندازه
macronucleus هسته بزرگتر
doubled up دو برابر بزرگتر
bigbrother برادر بزرگتر
brown major براون بزرگتر
majordomo بزرگتر خانه
increase بزرگتر شدن
oversize بزرگتر از اندازه
expand بزرگتر کردن
expanding بزرگتر کردن
samuel sen سموئیل بزرگتر
expands بزرگتر کردن
repot در گلدان بزرگتر کاشتن
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
macronucleus هسته سلولی بزرگتر
repotting در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted در گلدان بزرگتر کاشتن
to increase [to, by] بزرگتر شدن [به مقدار]
feck سهم بزرگتر اکثریت
whopper از اندازه بزرگتر عظیم
repots در گلدان بزرگتر کاشتن
whoppers از اندازه بزرگتر عظیم
positive ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
He wants to bite off more than he can chew. لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
Do you have anything bigger? آیا چیزی بزرگتر دارید؟
flowchart شرح فرآیند
flow diagram شرح فرآیند
regulating کنترل فرآیند
regulates کنترل فرآیند
regulated کنترل فرآیند
decayed فرآیند سیگنال
regulate کنترل فرآیند
decay فرآیند سیگنال
decaying فرآیند سیگنال
decays فرآیند سیگنال
deposition فرآیند پوشاندن
depositions فرآیند پوشاندن
clouting هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouts هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
improper fraction کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
clouted هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
documenting نوشتن شرح یک فرآیند
normalization فرآیند یا داده نرمال
selections عمل یا فرآیند انتخاب
initialization فرآیند مقداردهی اولیه
document نوشتن شرح یک فرآیند
documented نوشتن شرح یک فرآیند
finish انتهای فرآیند یا تابع
finishes انتهای فرآیند یا تابع
halt فرآیند را متوقف میکند.
selection عمل یا فرآیند انتخاب
halts فرآیند را متوقف میکند.
halted فرآیند را متوقف میکند.
overload ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloaded ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overslaugh بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
His eye is bigger than his belly. <proverb> چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
stages یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
pagination فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
mastered آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
stage یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
inherited error خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execution اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
checked خطا یا توقف کوچک در فرآیند
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
checks خطا یا توقف کوچک در فرآیند
masters آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
characteristic مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
hunting فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
jams توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
jam توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
jammed توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
microinstruction که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
adds قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
refan جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
to inlay a printed page صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
indexing فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
cancellation عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
flag فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
flags فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
carrying زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflow نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carried زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflows نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carries زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
cancel متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
products محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
flow diagram نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flowchart نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
enhancer وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
cancelling متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
mastering فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
cancels متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
carried رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serial مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
chaining به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
carrying رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serials مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carry رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carries رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
levelled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
redirecting فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirects فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
propagate خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirected فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
propagated خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
congestion وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
levels استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
propagates خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirect فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
propagating خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
milk disk دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
stop دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com