English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
juvenilia تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
Other Matches
adolescence دوره جوانی
juvenilia اثار دوره جوانی
middle age دوره بین جوانی وپیری
middle aged دوره بین جوانی وپیری
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
poetomachia مجادله شعرا
mammoth فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
polygraph صاحب تالیفات بسیار
plagiarism سرقت تالیفات یا اختراعات
polygraphs صاحب تالیفات بسیار
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
springtime جوانی
young days جوانی
yoth جوانی
youthfulness جوانی
youths جوانی
youth جوانی
adolescency جوانی
adolescence نو جوانی
youthfufness جوانی
juvenility جوانی
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
prime بهار جوانی
slips in youth خطاهای جوانی
may بهار جوانی
the flower of youth عنفوان جوانی
primes بهار جوانی
bloom of youth بحبوحه جوانی
juvenility نیروی جوانی
primed بهار جوانی
post juvenal بعد از جوانی
juvenile در خور جوانی
dementia praecox جنون جوانی
rejuveoize جوانی از سرگرفتن
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
may of youth عنفوان جوانی
rejuvenescence تجدید جوانی
hey day ریعان جوانی
rejuvenator جوانی دهنده
rejuvenation باز جوانی
prime of life عنفوان جوانی
schizophrene مبتلابجنون جوانی
hebephrenia جنون جوانی
acne غرور جوانی
juveniles در خور جوانی
youthfully از روی جوانی
schizophrenia جنون جوانی
slips in youth لغزشهای جوانی
The fervour of youth . شور وشوق جوانی
schizophrenics مبتلا بجنون جوانی
schizophrenic مبتلا بجنون جوانی
rejuvenating جوانی ازسر گرفتن
rejuvenate جوانی ازسر گرفتن
impetuosity of youth تندی یا غرور جوانی
rejuvenated جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates جوانی ازسر گرفتن
over the hill <idiom> به پایان رسیدن بهار جوانی
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
her prime of life is past عنفوان جوانی وی گذشته است
chorus girls زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girl زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
blossomed گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoming گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
at the tender age of <idiom> در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
the Holy Grail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
schizothymia جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
terming دوره
sets دوره
perimeters دوره
set دوره
pool دوره
perimeter دوره
courses : دوره
course : دوره
felloe دوره
he has run his race دوره
felly دوره
edge دوره
rim دوره
coursed : دوره
edges دوره
rims دوره
setting up دوره
termed دوره
pools دوره
stadia دوره
career دوره
contemporaries هم دوره
contemporary هم دوره
to have ones fling دوره
careered دوره
epoch دوره
rhythms دوره
epochs دوره
stadium دوره
careering دوره
border دوره
bordered دوره
bordering دوره
reviewal دوره
careers دوره
pooled دوره
stadiums دوره
term دوره
rhythm دوره
cycles دوره
periphery دوره
Ice Age دوره یخ
cycled دوره
period دوره
periods دوره
peripheries دوره
one's d. دوره
instar دوره
sessions دوره
periodicity دوره
session دوره
outlined دوره
outline دوره
phase دوره
rimless بی دوره
phased دوره
phases دوره
cycle دوره
compass دوره
outlines دوره
outlining دوره
circuits دوره
eras دوره
era دوره
circuit دوره
the iron age دوره ستمگری
career دوره زندگی
careered دوره رسمی
careered دوره زندگی
magnetic cycle دوره مغناطیسی
maintenance period دوره تعمیرات
cycles دوره گردش
house-party دوره خانگی
career دوره رسمی
the iron age دوره بی رحمی
the rim of a wheel دوره چرخ
maintenance period دوره نگهداری
tip circle دوره نوک
to run over دوره کردن
cycled دوره گردش
fiscal year دوره مالی
fiscal years دوره مالی
rimmed دوره دار
trochoid دوره گرد
limitation period دوره محدودیت
innings دوره تصدی
life cycle دوره عمر
the a of infancy دوره بچگی
life cycle دوره زندگی
cycle دوره گردش
careers دوره زندگی
careering دوره زندگی
to serve apprenticeship دوره شاگردی
transition period دوره گذار
careering دوره رسمی
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
Ice Age دوره یخبندان
trimester دوره سه ماهه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com