Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English
Persian
diddle
تحریف کردن به وسیله داده
diddled
تحریف کردن به وسیله داده
diddles
تحریف کردن به وسیله داده
diddling
تحریف کردن به وسیله داده
Other Matches
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
garble
تحریف تحریف کردن
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
cycled
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
scratchpad
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
MIDI sequencer
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
falsifying
تحریف کردن
mutilate
تحریف کردن
agonizes
تحریف کردن
agonized
تحریف کردن
agonised
تحریف کردن
distort
تحریف کردن
agonises
تحریف کردن
agonising
تحریف کردن
agonize
تحریف کردن
slant
تحریف کردن
mutilates
تحریف کردن
slanted
تحریف کردن
falsify
تحریف کردن
slants
تحریف کردن
falsifies
تحریف کردن
falsified
تحریف کردن
mutilating
تحریف کردن
anagrammatize
تحریف کردن
distorts
تحریف کردن
tamper with
تحریف کردن
garble
تحریف یا ناقص کردن
skewing
تحریف کردن نامتوازن
skew
تحریف کردن نامتوازن
skews
تحریف کردن نامتوازن
spoliation
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
interpolating
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolates
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolated
باعبارت تازه تحریف کردن
interpolate
باعبارت تازه تحریف کردن
mutilate
تحریف شدن معیوب کردن
mutilates
تحریف شدن معیوب کردن
mutilating
تحریف شدن معیوب کردن
dte
وسیله ترمینال داده
programming
نوشتن داده در وسیله PROM
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
blows
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blow
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
paralleled
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
paralleling
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleling
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
parallel
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
parallels
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallels
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelling
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallelling
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelled
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallelled
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleled
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
parallel
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
accepts
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
aliases
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
alias
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
verifier
وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
serial
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
accepting
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accept
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
serials
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
blast
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
Kbps
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
kilo
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
clears
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
blasts
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
clear
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearest
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
kilos
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
bi directional
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
key
ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید
write
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
X Y
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
compressor
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
dump
جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
reads
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
fosdic
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
read
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
writes
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
compressors
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
reformat
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
compounds
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
compound
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounded
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
enquiry
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
outputs
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
inputted
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
postprocessor
ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
minor sort key
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
graph
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
i/o
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
graphs
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
degauss
پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
routinely
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
optical
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
outputs
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
shuttle
ماکو
[وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
routine
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
routines
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
output
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
transferring
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
contempt
در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
contentions
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
output
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
anta
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
i/o
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
outputs
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
contention
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
accuracy
کدی که تشخیص میدهد آیا داده دقیق است و یا باید توسط یک وسیله خاص از ثبت درآید
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
alien
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
read
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
reads
وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
glitches
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
glitch
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
inputted
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
teletypewriter
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
ascend
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascends
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
preparation
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
map
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
transfer
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
converter
وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
mass storage
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
dp
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
processor
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
dumb terminal
وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com