| Total search result: 202 (12 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| edge     | 
		تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود   | 
		
	
		
		| edges     | 
		تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| de bounce     | 
		جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود   | 
		
	
		
		| multi board computer     | 
		کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند   | 
		
	
		
		| pinning     | 
		یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد   | 
		
	
		
		| pinned     | 
		یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد   | 
		
	
		
		| pin     | 
		یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد   | 
		
	
		
		| bounces     | 
		جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود   | 
		
	
		
		| bounce     | 
		جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود   | 
		
	
		
		| bounced     | 
		جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود   | 
		
	
		
		| multilayer     | 
		تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد   | 
		
	
		
		| polarized     | 
		ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود   | 
		
	
		
		| pads     | 
		ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت   | 
		
	
		
		| pad     | 
		ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت   | 
		
	
		
		| campus environment     | 
		محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان   | 
		
	
		
		| male connector     | 
		ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند   | 
		
	
		
		| faxes     | 
		کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند   | 
		
	
		
		| faxing     | 
		کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند   | 
		
	
		
		| fax     | 
		کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند   | 
		
	
		
		| faxed     | 
		کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند   | 
		
	
		
		| expansion slots     | 
		شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند   | 
		
	
		
		series       | 
		4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود   | 
		
	
		
		| hang up <idiom>     | 
		جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود   | 
		
	
		
		| jumpers     | 
		اتصال موقت روی تخته مدار   | 
		
	
		
		| jumper     | 
		اتصال موقت روی تخته مدار   | 
		
	
		
		| bare board     | 
		تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است   | 
		
	
		
		| self-     | 
		قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| fully     | 
		تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد   | 
		
	
		
		| clogged ink jet nozzles     | 
		اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود   | 
		
	
		
		| delta clock     | 
		مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند   | 
		
	
		
		| dry contact     | 
		اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود   | 
		
	
		
		| port     | 
		سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود   | 
		
	
		
		| burn out     | 
		گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود   | 
		
	
		
		| microcomputer     | 
		تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد   | 
		
	
		
		| female     | 
		سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود   | 
		
	
		
		| flutter     | 
		کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود   | 
		
	
		
		| fluttered     | 
		کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود   | 
		
	
		
		| fluttering     | 
		کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود   | 
		
	
		
		| flutters     | 
		کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود   | 
		
	
		
		plug       | 
		اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند   | 
		
	
		
		| plugs     | 
		اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند   | 
		
	
		
		| plugging     | 
		اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند   | 
		
	
		
		| boarded     | 
		تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد   | 
		
	
		
		board       | 
		تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد   | 
		
	
		
		| plugs     | 
		مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد   | 
		
	
		
		plug       | 
		مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد   | 
		
	
		
		| plugging     | 
		مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد   | 
		
	
		
		| sockets     | 
		سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند   | 
		
	
		
		socket       | 
		[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]   | 
		
	
		
		| cards     | 
		مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.   | 
		
	
		
		| card     | 
		مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.   | 
		
	
		
		| simm     | 
		تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند   | 
		
	
		
		| flattest     | 
		بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست   | 
		
	
		
		| flat     | 
		بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست   | 
		
	
		
		| in circuit emulator     | 
		ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان   | 
		
	
		
		| crossfiring     | 
		اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود   | 
		
	
		
		| polarized     | 
		اتصال لبه که یک سوراخ یا کلید دارد که مانع از نصب آن به صورت برعکس میشود   | 
		
	
		
		| edge card     | 
		یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است   | 
		
	
		
		| BNC connector     | 
		متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود   | 
		
	
		
		| interfaces     | 
		1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط   | 
		
	
		
		| interface     | 
		1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط   | 
		
	
		
		communication       | 
		پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است   | 
		
	
		
		| composite circuit     | 
		مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است   | 
		
	
		
		| ring     | 
		سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.   | 
		
	
		
		| connector     | 
		وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند   | 
		
	
		
		Thanks for calling back.       | 
		با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]   | 
		
	
		
		| boarded     | 
		تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها   | 
		
	
		
		board       | 
		تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها   | 
		
	
		
		| busses     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| bussing     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| bussed     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| bus     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| busing     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| buses     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| bused     | 
		خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود   | 
		
	
		
		| card     | 
		کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن   | 
		
	
		
		| cards     | 
		کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن   | 
		
	
		
		| circuits     | 
		وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود   | 
		
	
		
		| circuit     | 
		وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود   | 
		
	
		
		board       | 
		تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود   | 
		
	
		
		| boarded     | 
		تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود   | 
		
	
		
		| daughter board     | 
		تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود   | 
		
	
		
		| universal     | 
		آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود   | 
		
	
		
		| wake up     | 
		کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد   | 
		
	
		
		| workgroup     | 
		خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود   | 
		
	
		
		| notice board     | 
		1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود   | 
		
	
		
		| contact     | 
		محل اتصال تماس گرفتن   | 
		
	
		
		| contacting     | 
		محل اتصال تماس گرفتن   | 
		
	
		
		| contacts     | 
		محل اتصال تماس گرفتن   | 
		
	
		
		| contacted     | 
		محل اتصال تماس گرفتن   | 
		
	
		
		| one hook     | 
		مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله   | 
		
	
		
		| contacting     | 
		قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت   | 
		
	
		
		| contacts     | 
		قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت   | 
		
	
		
		| contact     | 
		قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت   | 
		
	
		
		| contacted     | 
		قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت   | 
		
	
		
		| callers     | 
		شخصی که تقاضای تماس دارد   | 
		
	
		
		| caller     | 
		شخصی که تقاضای تماس دارد   | 
		
	
		
		| breadboard     | 
		تخته مدار   | 
		
	
		
		| circuit board     | 
		تخته مدار   | 
		
	
		
		| multipoint     | 
		اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر   | 
		
	
		
		| holds     | 
		زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس   | 
		
	
		
		| hold     | 
		زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس   | 
		
	
		
		| printed circuit board     | 
		تخته مدار چاپی   | 
		
	
		
		| footprint     | 
		قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد   | 
		
	
		
		| footprints     | 
		قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد   | 
		
	
		
		| cornet a pistons     | 
		یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد   | 
		
	
		
		| compound     | 
		مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد   | 
		
	
		
		| compounds     | 
		مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد   | 
		
	
		
		| compounded     | 
		مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد   | 
		
	
		
		| terminal board     | 
		تخته اتصال سیم   | 
		
	
		
		| motherboard     | 
		تخته مدار چاپی اصلی در سیستم   | 
		
	
		
		| commonest     | 
		کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود   | 
		
	
		
		| common     | 
		کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود   | 
		
	
		
		| commoners     | 
		کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود   | 
		
	
		
		| combinational     | 
		مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است   | 
		
	
		
		| expansion interface     | 
		تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک   | 
		
	
		
		| pcb     | 
		Board Circuit Printed تخته مدار چاپی   | 
		
	
		
		| logic     | 
		مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده   | 
		
	
		
		| mode     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد   | 
		
	
		
		| modes     | 
		حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد   | 
		
	
		
		| off screen image     | 
		تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود   | 
		
	
		
		| time     | 
		روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد   | 
		
	
		
		| timed     | 
		روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد   | 
		
	
		
		| times     | 
		روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد   | 
		
	
		
		| circuit     | 
		مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And   | 
		
	
		
		| circuits     | 
		مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And   | 
		
	
		
		| main circuit connection     | 
		اتصال مدار اصلی   | 
		
	
		
		| two phase connection     | 
		اتصال یا مدار دو فازه   | 
		
	
		
		| allergen     | 
		مادهای که باعث حساسیت میشود   | 
		
	
		
		| microcomputer     | 
		ریزکامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپ شده هستند   | 
		
	
		
		| edge     | 
		اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد   | 
		
	
		
		| edges     | 
		اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد   | 
		
	
		
		| warehousing system     | 
		روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود   | 
		
	
		
		| drawbar pull     | 
		فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش   | 
		
	
		
		| business     | 
		که باعث میشود یک تجارت کار باشد   | 
		
	
		
		| q fever     | 
		تب کیو که باعث ذات الریه میشود   | 
		
	
		
		| businesses     | 
		که باعث میشود یک تجارت کار باشد   | 
		
	
		
		| averaging     | 
		میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد   | 
		
	
		
		| average     | 
		میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد   | 
		
	
		
		| averages     | 
		میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد   | 
		
	
		
		| averaged     | 
		میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد   | 
		
	
		
		| populated board     | 
		یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد   | 
		
	
		
		| expansion     | 
		تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن   | 
		
	
		
		| French doors     | 
		دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد   | 
		
	
		
		| French door     | 
		دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد   | 
		
	
		
		| googly     | 
		توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود   | 
		
	
		
		| switches     | 
		یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار   | 
		
	
		
		| switched     | 
		یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار   | 
		
	
		
		| switch     | 
		یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار   | 
		
	
		
		| shortest     | 
		اتصال مدار اتصالی پیدا کردن   | 
		
	
		
		| shorter     | 
		اتصال مدار اتصالی پیدا کردن   | 
		
	
		
		| short     | 
		اتصال مدار اتصالی پیدا کردن   | 
		
	
		
		| connect     | 
		اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی   | 
		
	
		
		| connects     | 
		اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی   | 
		
	
		
		zero insertion force socket       | 
		[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]   | 
		
	
		
		| multiple     | 
		معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد   | 
		
	
		
		| cards     | 
		تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن   | 
		
	
		
		| logic     | 
		تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ   | 
		
	
		
		| micro     | 
		ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند   | 
		
	
		
		| card     | 
		تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن   | 
		
	
		
		| micros     | 
		ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند   | 
		
	
		
		| bias     | 
		وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود   | 
		
	
		
		| biases     | 
		وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود   | 
		
	
		
		| avalanches     | 
		عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود   | 
		
	
		
		| avalanche     | 
		عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود   | 
		
	
		
		| type ahead     | 
		ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود   | 
		
	
		
		| sysop     | 
		شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد   | 
		
	
		
		| Cambridge ring     | 
		استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد   | 
		
	
		
		| female     | 
		استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند   | 
		
	
		
		| unpopulated     | 
		تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است   | 
		
	
		
		| backspace     | 
		کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود   | 
		
	
		
		| template     | 
		دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود   | 
		
	
		
		| fuse     | 
		رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود   | 
		
	
		
		| fused     | 
		رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود   | 
		
	
		
		| fatal error     | 
		خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود   | 
		
	
		
		| templates     | 
		دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود   | 
		
	
		
		| clipboards     | 
		تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد   | 
		
	
		
		| clipboard     | 
		تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد   | 
		
	
		
		| tdm     | 
		روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد   | 
		
	
		
		| exchanged stabilization fund     | 
		مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود   | 
		
	
		
		| point     | 
		نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد   | 
		
	
		
		| action     | 
		که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود   | 
		
	
		
		| turpis causa     | 
		عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود   | 
		
	
		
		| actions     | 
		که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود   | 
		
	
		
		rung         | 
		[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی  میشود]   | 
		
	
		
		| CTR     | 
		انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود   | 
		
	
		
		| backspace     | 
		کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود   | 
		
	
		
		| leg before     | 
		ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود   | 
		
	
		
		| hits     | 
		دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود   | 
		
	
		
		| yips     | 
		هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود   | 
		
	
		
		| hit     | 
		دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود   | 
		
	
		
		| over voltage protection     | 
		وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد   | 
		
	
		
		| in off     | 
		به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود   | 
		
	
		
		| hitting     | 
		دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود   | 
		
	
		
		| ctrl     | 
		انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود   | 
		
	
		
		| parallelled     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| parallels     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| parallelling     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| paralleled     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| paralleling     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| parallel     | 
		مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد   | 
		
	
		
		| condition     | 
		وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود   |