English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
Other Matches
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
notwithstanding بدون توجه
without respect to the result بدون توجه به نتیجه
Without regard for prices . بدون توجه به قیمتها
uninterested بی دخل وتصرف بدون توجه
persona designata شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
goby عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
value مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
values مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
blind transportation ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
background فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
backgrounds فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
proportional tax مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
perverse verdict رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
textile زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
floating نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
doctrinaire کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
to be exposed to a constant stream of something در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
content محتوا
contenting محتوا
content validity اعتبار محتوا
content analysis تحلیل محتوا
kitsch پر زرق و برق و کم محتوا
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
contents محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
library شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
libraries شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
draw attention توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
restoration ترمیم
amendments ترمیم
recovery ترمیم
reconstruction ترمیم
amendment ترمیم
betterment ترمیم
regeneration ترمیم
reconstructions ترمیم
recoveries ترمیم
rehabilitating ترمیم کردن
recover ترمیم شدن
reshuffle ترمیم کردن
reshuffled ترمیم کردن
reshuffles ترمیم کردن
recovers ترمیم شدن
reshuffling ترمیم کردن
reforms ترمیم کردن
rehabilitates ترمیم کردن
amend ترمیم کردن
cabinet reshuffle ترمیم کابینه
restoring ترمیم کردن
amending ترمیم کردن
reform ترمیم کردن
amended ترمیم کردن
error recovery ترمیم خطا
restores ترمیم کردن
restored ترمیم کردن
recovering ترمیم شدن
rehabilitated ترمیم کردن
file recovery ترمیم فایل
restore ترمیم کردن
rehabilitate ترمیم کردن
restoration اعاده ترمیم
hottest تشخیص و ترمیم خطا
e r p برنامه ترمیم اروپا
hot تشخیص و ترمیم خطا
hotter تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error خطای ترمیم پذیر
cost of reproduction هزینه نوسازی و ترمیم
relief ترمیم اسایش خاطر
error recovery procedures رویههای ترمیم خطا
read restore cycle چرخه خواندن و ترمیم
recoverable error خطای قابل ترمیم
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
orthopaedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
irrecoverable error خطای غیر قابل ترمیم
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
patching ترمیم سنگفرش لکه گیری
favourite طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
orthopedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
hardest که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
harder که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hard که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
structures ساختار
structure ساختار
architecture ساختار
structuring ساختار
structure chart نمودار ساختار
file structure ساختار فایل
helical structure ساختار مارپیچی
structure factor عامل ساختار
selection structure ساختار گزینشی
structures ساختار ساخت
factor structure ساختار عاملی
fabric ساختار ساختمان
structuring ساختار ساخت
fine structure ساختار فریف
grain structure ساختار بلوری
superstructures ساختار بالا
tree structure ساختار درخت
sequence structure ساختار ترتیبی
shell structure ساختار لایهای
data structure ساختار داده ها
kekule structure ساختار ککوله
age structure ساختار سنی
close packed structure ساختار تنگچین
lewis structure ساختار لوویس
linear structure ساختار خطی
cellular structure ساختار شبکهای
list structure ساختار لیست
molecular structure ساختار مولکولی
decision structure ساختار تصمیم
crystalline structure ساختار بلوری
internal structure ساختار داخلی
crystal structure ساختار بلور
inverted structure ساختار معکوس
control structure ساختار کنترلی
crane construction ساختار جرثقیل
structure [first order] ساختار [ریاضی]
pyramidal structure ساختار هرمی
superstructure ساختار بالا
institutional structure ساختار نهادی
block structure ساختار بلوکی
ring structure ساختار حلقهای
atomic structure ساختار اتمی
electronic structure ساختار الکترونی
network structure ساختار شبکهای
structure ساختار ساخت
network stracture ساختار شبکه
economic structure ساختار اقتصادی
nested structure ساختار لانهای
relational structure ساختار رابطهای
band structure ساختار نواری
ingots structure ساختار شمش
loop structure ساختار حلقهای
nuclear structure ساختار هستهای
diamond structure ساختار الماس
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
loop control structure ساختار کنترل حلقه
structured design طراحی ساختار یافته
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
structuralist وابسته به ساختار گرایی
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
structures پی ریزی کردن ساختار
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
structuring پی ریزی کردن ساختار
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
structuralists وابسته به ساختار گرایی
structure پی ریزی کردن ساختار
database structure ساختار پایگاه داده ها
straight chain structure ساختار راست زنجیر
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
leaf گره آخر در ساختار درختی
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com