English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
disk crash خرابی دیسک
Search result with all words
mirror کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
Other Matches
fix دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fixes دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
FEDS سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک در درایوهای دیسک سخت
rigid دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
fixes سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
fix سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
posted بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
mount عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mounts عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
managers بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
exchangeable درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
backup دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
constants فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
boot اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
transmissive disk دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
movable نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
CD WO دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد
write protect tab حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
eight inch disk درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
flying head نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
write protect قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
arm وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
park حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
parked حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
platter دیسک درون درایو دیسک سخت
platters دیسک درون درایو دیسک سخت
hard دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
harder دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
jukeboxes درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
jukebox درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن یکبار داده روی دیسک DVD میدهد
disk drive دیسک ران دیسک چرخان
floppy discs دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy discs فلاپی دیسک دیسک نرم
floppy disk دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk فلاپی دیسک دیسک نرم
floppy disks دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disks فلاپی دیسک دیسک نرم
unmount 1-حذف دیسک از دیسک درایو. 2-
disk drives دیسک ران دیسک چرخان
disk drives گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive گرداننده دیسک دیسک گردان
video disk دیسک بصری دیسک تصویری
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
Windows Explorer امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
fattest در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
fats در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fat در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fatter در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
dye polymer recording در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
wreckage خرابی
dilapidation خرابی
faults خرابی
faulted خرابی
eversion خرابی
fault خرابی
disrepair خرابی
ruining خرابی
ruin خرابی
failures خرابی
failure خرابی
devastation خرابی
demolitions خرابی
demolition خرابی
ruination خرابی
malfunctions خرابی
malfunction خرابی
breakdowns خرابی
breakdown خرابی
destruction خرابی
malfunctioned خرابی
godsend خرابی
smash خرابی
smashes خرابی
wreck خرابی
wrecking خرابی
wrecks خرابی
rottenness خرابی
desolation خرابی
havoc خرابی
ruins خرابی
power failures خرابی برق
equipment failure خرابی تجهیزاتی
decays خرابی تنزل
collapse mechanism مکانیزم خرابی
fail soft با خرابی ملایم
fail soft با خرابی تدریجی
crashingly شکستگی خرابی
decay خرابی تنزل
decayed خرابی تنزل
crashed شکستگی خرابی
catastrophic failure خرابی فجیع
power failure خرابی برق
fail-safe با خرابی امن
fail safe با خرابی امن
wrack خرابی بدبختی
decaying خرابی تنزل
fail softly با خرابی ملایم
crashing شکستگی خرابی
insulation fault خرابی نارسانا
failure rate نرخ خرابی
failure rate میزان خرابی
fault description توضیح خرابی
error description توضیح خرابی
defect description توضیح خرابی
car breakdown خرابی اتومبیل
crash شکستگی خرابی
failure free بدون خرابی
the mischief of it is that' خرابی ان اینست که
fail softly با خرابی تدریجی
crashes شکستگی خرابی
to do execution خرابی وارداوردن
transient failure خرابی گذرا
page fault خرابی صفحه
description of error توضیح خرابی
ravaging خرابی وارد اوردن
ravages خرابی وارد اوردن
ravage خرابی وارد اوردن
reliability ایمنی در برابر خرابی
non destructive test ازمایش بدون خرابی
failure safety ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
failure prediction پیش بینی خرابی
failure logcing ثبت وقوع خرابی
ravaged خرابی وارد اوردن
cleans بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
wrackful خراب کننده مسبب خرابی
clean بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
bent اسم رمز برای خرابی وسایل
cabled ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bombed out خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
standbys که در صورت خرابی آماده استفاده است
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
bombed خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
standby که در صورت خرابی آماده استفاده است
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
detritus چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
autos تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
on line fault tolerant system سیستم تحمل خرابی درون خطی
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
bombs خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
structural damage خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
it tends to ruin him وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
redundancy تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
MTF متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
redundancies تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com