English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (32 milliseconds)
English Persian
praelect سخنرانی کردن خطا به خواندن
prelect سخنرانی کردن خطا به خواندن
Other Matches
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
speaks سخنرانی کردن
lobbies سخنرانی کردن
lobby سخنرانی کردن
lobbied سخنرانی کردن
make a speech سخنرانی کردن
speak سخنرانی کردن
orate سخنرانی کردن
lobbied سخنرانی وتبلیغات کردن
lobby سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbies سخنرانی وتبلیغات کردن
preaches وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
lectures سخنرانی کردن خطابه گفتن
lectured سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecture سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecturing سخنرانی کردن خطابه گفتن
philippize بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
homily سخنرانی کردن موعظه کردن
discourse سخنرانی کردن ادا کردن
discourses سخنرانی کردن ادا کردن
speechify نطاقی کردن سخنرانی کردن
homilies سخنرانی کردن موعظه کردن
hold forth مطرح کردن سخنرانی کردن
orate نطق کردن خواندن
to spell out بزحمت خواندن یا هجی کردن
sight-reads فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight read فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-read فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
sight-reading فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
recall فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls فرا خواندن احضار لغو کردن
descants اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
descant اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
pop خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
prays نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
praying نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
pray نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
read head هد خواندن راس خواندن
open آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
opens آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
prelection سخنرانی
lecture سخنرانی
conference سخنرانی
oration سخنرانی
lectured سخنرانی
lectures سخنرانی
speaking سخنرانی
lecturing سخنرانی
to hear any ones speech سخنرانی
orations سخنرانی
conferences سخنرانی
study for bar دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
record یادداشت سخنرانی
oratory شیوه سخنرانی
notes یادداشت سخنرانی
lecture method روش سخنرانی
theater تالار سخنرانی
conference call دعوت به سخنرانی
pep talks سخنرانی انگیزگر
theatres تالار سخنرانی
auditoria تالار سخنرانی
theaters تالار سخنرانی
theatre تالار سخنرانی
auditorium تالار سخنرانی
pep talk سخنرانی انگیزگر
oratorical وابسته به سخنرانی
auditoriums تالار سخنرانی
inaugural سخنرانی افتتاحی
crash خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
proem مقدمه سخنرانی شروع
philippic سخنرانی تند وانتقادی
speeches قوه ناطقه سخنرانی
travelogues سخنرانی درباره مسافرت
travelogue سخنرانی درباره مسافرت
travelogs سخنرانی درباره مسافرت
tirade سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades سخنرانی دراز وشدیداللحن
speech قوه ناطقه سخنرانی
voice صدای سخنرانی انسان
traversabel سخنرانی درباره مسافرت
lyceum سالن سخنرانی عمومی
voices صدای سخنرانی انسان
voicing صدای سخنرانی انسان
forensic قانونی مربوط به سخنرانی
oratorically ادیبانه از روی ایین سخنرانی
stenotypisht متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
teach-in جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
teach-ins جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
tribune سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
stenotype دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
His speech was in the nature of an apology. ماهیت سخنرانی او [مرد] عذرخواهی بود.
His speech gripped the television viewers ( audience ). سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
soliloquies گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
wand دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
intones خواندن
misreading بد خواندن
misreads بد خواندن
reading age سن خواندن
intoning خواندن
intone خواندن
intoned خواندن
lip read لب خواندن
lip-read لب خواندن
reading خواندن
lip-reads لب خواندن
misread بد خواندن
readings خواندن
read خواندن
reads خواندن
recitations از بر خواندن
recitation از بر خواندن
to take lessons یا خواندن
rhapsodiz خواندن
lulled لالایی خواندن
rehearsals تمرین از بر خواندن
read head نوک خواندن
rehearsal تمرین از بر خواندن
criminiate مرجم خواندن
read pulse تپش خواندن
criminate مجرم خواندن
to call to witness بگواهی خواندن
to bid d. to بمبارزه خواندن
lulls لالایی خواندن
psalmodize زبور خواندن
cantillate با اواز خواندن
lulling لالایی خواندن
rhapsodiz از بر خواندن سرودن
boasted رجز خواندن
readout خواندن بازخواندن
reading rate سرعت خواندن
reading speed سرعت خواندن
to read wrong اشتباه [ی] خواندن
quirister باجمع خواندن
parallel reading خواندن موازی
reading readiness امادگی خواندن
reading span فراخنای خواندن
reading station ایستگاه خواندن
reading quotient بهر خواندن
read strobe بارقه خواندن
destructive read خواندن مخرب
read/write خواندن- نوشتن
readability قابلیت خواندن
boasts رجز خواندن
reading disability ناتوانی در خواندن
reading habit عادت خواندن
chitter اواز خواندن
raw head نوک خواندن
r/w خواندن- نوشتن
lull لالایی خواندن
perused بدقت خواندن
bragging رجز خواندن
to song a song سرود خواندن
beatified مبارک خواندن
trills با تحریر خواندن
trilled با تحریر خواندن
trill با تحریر خواندن
To misread the facts . To infer wrongly . کور خواندن
beatify مبارک خواندن
beatifying مبارک خواندن
chortle سرودوتسبیح خواندن
misread غلط خواندن
to read out بلند خواندن
cite به دادگاه خواندن
bragged رجز خواندن
to throw down the glove بمبارزه خواندن
brag رجز خواندن
peruse بدقت خواندن
peruses بدقت خواندن
spells پی بردن به خواندن
spelled پی بردن به خواندن
spell پی بردن به خواندن
perusing بدقت خواندن
chortling سرودوتسبیح خواندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com