Total search result: 203 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
interrupt |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
interrupting |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
interrupts |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
|
|
Other Matches |
|
attention |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
attentions |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
auctioneering device |
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند |
codec |
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
coder |
وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند |
residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
transmitter |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
transmitters |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
ancillary equipment |
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست |
circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
sensor |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
convertor |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
converter |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
analog |
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
spooler |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
quantization |
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند |
DSR |
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد |
baud rate |
خصوصتی در مودم که دادهای که دریافت میکند نرخ سیگنال متفاوتی با داده ارسالی دارد |
baud |
خصوصتی در مودم که دادهای که دریافت میکند نرخ سیگنال متفاوتی با داده ارسالی دارد |
composite video |
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند |
best fit |
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده |
scanner |
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanners |
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
papered |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
paper |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
papers |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
papering |
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند |
cleans |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
clean |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
cleanest |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
cleaned |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
parallels |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
parallelling |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
paralleled |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
parallel |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
parallelled |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
paralleling |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
synchronizer |
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
action |
پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است |
actions |
پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است |
scan |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scanned |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
scans |
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB |
parametric |
وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی |
carriers |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
carrier |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
ocr |
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
it askes for attention |
توجه لازم دارد |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
insertion loss |
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
proxy agent |
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند |
flatbed |
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند |
de bounce |
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند |
delayed offside |
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد |
beau |
مردیکه خیلی بزن توجه دارد |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
inheriting |
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد |
inherit |
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد |
cpu |
کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد |
hogs |
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد |
hog |
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد |
hogged |
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد |
storage |
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود |
inherits |
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد |
isolator |
وسیلهای که قط ع میکند |
advising bank |
اعلام میکند |
storage |
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند |
welfare state |
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد |
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . |
این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد. |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
hopper |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
hoppers |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
gap |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
gaps |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
clothes horse |
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد |
clothes horses |
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد |
compounded |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
compounds |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
dynamically |
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود |
multiphase program |
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد |
compound |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
dynamic |
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
synthesizer |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
suppressor |
وسیلهای که مانع را حذف میکند |
synthesizers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
waterspouts |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
synthesisers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
waterspout |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
logger |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
stabilizer |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
erasers |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
eraser |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
barcropper |
وسیلهای که میل گرد را قطع میکند |
mean |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
loggers |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
meanest |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
transients |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
stabilisers |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
meaner |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
transient |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
logger |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
loggers |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
differentiator |
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است |
geometry processing |
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود |
paralleling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallelling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallelled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
changer |
وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند |
paralleled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
encoder |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند |
feed |
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند |
feed |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
simulators |
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند |
feeds |
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند |
parallels |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
simulator |
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند |
parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
feeds |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
demagnetizer |
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
alarm |
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند |
alarms |
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند |
alarmed |
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند |
alarmingly |
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند |
remote |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remotest |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remoter |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
elastic buffer |
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند |
buffer |
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند |
tdm |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
communication |
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند |
microphones |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
microphone |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
shut off mechanism |
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند |
decoder |
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند |
clock |
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند |
clocks |
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
passwords |
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند |
absolute address |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد. |
password |
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند |
automatic |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
automatics |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
mark |
بعنوان سیگنال استفاده میکند |
marks |
بعنوان سیگنال استفاده میکند |
tape |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
tapes |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
taped |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
coupling base |
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند |
timer |
وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند |
timers |
وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند |
aligner |
وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند |
continuous |
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند |
capacitor |
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند |
paper |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
papers |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
papered |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
papering |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
brouter |
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند |
processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
petitioning creditor |
بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد |
impedance |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
positive |
سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند |
physical |
توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند |