English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
upgrade قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrading قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
Other Matches
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
resurfaces لایهی جدید افزودن
resurfaced لایهی جدید افزودن
resurface لایهی جدید افزودن
dynamic تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
insert افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
change رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changes رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
amendment record رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
transaction رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
deletion رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
grandfather file دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
The pen is mightier than the sword. <proverb> قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
increment افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increments افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
timely بهنگام
betimes بهنگام
opportune بهنگام
precociously نا بهنگام
seasonable بهنگام
in season بهنگام
up to date بهنگام
timous or meous بهنگام
timous بهنگام
timeous بهنگام
up-to-date بهنگام
mistimed تا بهنگام
update بهنگام در اوردن
updated بهنگام دراوری
updates بهنگام در اوردن
updates بهنگام دراوری
updating بهنگام دراوری
updated بهنگام در اوردن
update بهنگام دراوری
patted بهنگام بموقع
The untively death ( passing away ) … درگذشت نا بهنگام ...
microsoft بهنگام سازی
pats بهنگام بموقع
pat بهنگام بموقع
patting بهنگام بموقع
well-timed بهنگام در وقت مناسب
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
well timed بهنگام در وقت مناسب
intempestive laughter خنده بیجا یا نا بهنگام
premature decision تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
journal لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
journals لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
turnaround jump shot پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
turnaround jumper پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
o quake at work and sweet at meals. <proverb> به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
accelerate افزودن
eke افزودن
augment افزودن
augmented افزودن
augmenting افزودن
augments افزودن
accelerating افزودن
Inc افزودن
accelerated افزودن
appended افزودن
appending افزودن
appends افزودن
accelerates افزودن
subjoin افزودن
append افزودن
add افزودن
add افزودن
adding افزودن
adds افزودن
append افزودن
increased افزودن
enhancing افزودن
aggrandise افزودن
to eke out افزودن
aggrade افزودن
subjoin افزودن
put on افزودن
adject افزودن به
enhance افزودن
enhanced افزودن
enhances افزودن
aggrandize افزودن
eke out افزودن به
potentize افزودن
to run rup افزودن
increases افزودن
increase افزودن
dynamize افزودن
imburse افزودن
upto the mark داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
I dont mean to intrude . قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
stocked به موجودی افزودن
amplify افزودن بالابردن
amplified افزودن بالابردن
amplifies افزودن بالابردن
preponderate چربیدن بر افزودن
amplifying افزودن بالابردن
to pay back برگرداندن افزودن
stock به موجودی افزودن
plus افزودن به مثبت
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
adjoins افزودن متصل شدن
increases افزودن ترقی دادن
increase افزودن ترقی دادن
increased افزودن ترقی دادن
toincrease any one's salary برحقوق کسی افزودن
adjoin افزودن متصل شدن
to fan the flame برشدت چیزی افزودن
apperceive بمعلومات خود افزودن
imps غرس کردن افزودن
redouble افزودن دوبرابر کردن
redoubling افزودن دوبرابر کردن
accrete بهم افزودن یا چسبانیدن
redoubled افزودن دوبرابر کردن
redoubles افزودن دوبرابر کردن
throwin مشارکت کردن افزودن بر
adjoined افزودن متصل شدن
imp غرس کردن افزودن
toincrease any one's salary مواجب کسیرا افزودن
bundles افزودن نرم افزار
settings افزودن به وقت بازی
bundle افزودن نرم افزار
bundling افزودن نرم افزار
volumes کتاب برحجم افزودن
setting افزودن به وقت بازی
volume کتاب برحجم افزودن
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamically حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
refreshes مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refresh مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
to intensify one's actions برشدت اقدامات خود افزودن
insets افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset افزودن اضافه کردن گذاشتن
daylight saving time افزودن یک ساعت بر ساعات روز
subjoin در پایان افزودن اضافه کردن
throw in مطلبی بر صحبت کسی افزودن
databases بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
database بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
doping افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
date افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
queues افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
dates افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
queueing افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
add فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
paralleling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
mithridatism مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
winder گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
paralleled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallelled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paroli دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
increments افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
ten's complement عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
increment افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
saving خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
extends فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extending فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extend فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
update فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com