Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
Other Matches
flax
درخت کتان الیاف کتان
polyester
الیاف یاپارچه پولی استر
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
tow
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
tows
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
alkali proof
مقاومت محلول سوزش اور
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
time
وقت قرار دادن برای
timed
وقت قرار دادن برای
times
وقت قرار دادن برای
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
dizen
دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
forms
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
packs
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
quantum meruit
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
boilerplating
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
hackle
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
to paynize wood
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
expand
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
dummies
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
dummy
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
series resistance
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
becking mill
غلطک برای افزایش طول
augments
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
ascend
افزایش دادن
magneto ohmmeter
میگر برای سنجش مقاومت
dry rot
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
clouting
چرم یاپارچه مندرس
clout
چرم یاپارچه مندرس
clouts
چرم یاپارچه مندرس
clouted
چرم یاپارچه مندرس
boost
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
boosts
افزایش دادن چیزی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
pipelining
تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
backed bow
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
adjective colour
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
additives
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
square away
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
moult
[پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
sub woofer
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
cold rolling
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
natural rate hypothesis
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
maximises
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
pipeline
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
pre fetch
دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
impedance
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
makes
قرار دادن
locates
قرار دادن
locating
قرار دادن
rows
قرار دادن
row
قرار دادن
put
قرار دادن
make
قرار دادن
puts
قرار دادن
putting
قرار دادن
rowed
قرار دادن
lodged
قرار دادن
setting up
قرار دادن
park
قرار دادن
parked
قرار دادن
lodges
قرار دادن
parks
قرار دادن
sets
قرار دادن
set
قرار دادن
lodge
قرار دادن
lay
قرار دادن
lays
قرار دادن
settles
قرار دادن
located
قرار دادن
locate
قرار دادن
superpose
قرار دادن
placements
قرار دادن
settle
قرار دادن
placement
قرار دادن
posit
قرار دادن
individuate
تک قرار دادن
pack
قرار دادن
relative location
قرار دادن
packs
قرار دادن
underexpose
قرار دادن
fix someone up with someone
<idiom>
واسطه برای قرار ملاقات دونفر
to put down
پایین قرار دادن
ranged
در طبقه قرار دادن
colocate
در مجاور هم قرار دادن
subjecting
در معرض قرار دادن
mans
قرار دادن سرنشین
ranges
در طبقه قرار دادن
sandwich
در تنگنا قرار دادن
includes
قرار دادن شمردن
subjected
در معرض قرار دادن
treats
موردعمل قرار دادن
incase
در صندوق قرار دادن
encapsulate
در محفظهای قرار دادن
encapsulates
در محفظهای قرار دادن
utilize
در دسترس قرار دادن
boxed
قرار دادن در یک جعبه
put in
قرار دادن چیزی در
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com