Total search result: 179 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
four address instruction |
معمولا: محل دو عملوند |
|
|
Other Matches |
|
handing |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
hand |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
immediate |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
operation |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
operand |
عملوند |
oprand |
عملوند |
literal operand |
عملوند لفظی |
notations |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
zeros |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
mainframe computer |
مانند تعداد عملوند همزمان |
monadic operator |
اپراتور منط قی فقط با یک عملوند |
zeroes |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zero |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
factors |
هر عدد در ضرب که عملوند است |
factor |
هر عدد در ضرب که عملوند است |
notation |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
arithmetic |
فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند |
operand |
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود |
formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
operand |
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی |
interactive |
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند |
monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
boolean operation |
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه |
two address instruction |
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است |
unary operation |
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT |
operation |
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول |
machined |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
machine |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
machines |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
boolean operation |
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول |
three address instruction |
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است |
connective |
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود |
generally |
معمولا |
as a rule |
معمولا |
usually |
معمولا |
usu |
معمولا |
pipe |
معمولا |
piped |
معمولا |
in an ordinary way |
معمولا |
ordinarily |
معمولا" |
normally |
معمولا" |
postfix |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
handing |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
hand |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
notations |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
notation |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
one for one |
معمولا اسمبلر |
at large |
به طور کلی [معمولا] |
applications |
معمولا به صورت نوشته |
phosphor |
معمولا اشعه الکترونی |
application |
معمولا به صورت نوشته |
halt |
معمولا با روشهای خارجی |
halted |
معمولا با روشهای خارجی |
halts |
معمولا با روشهای خارجی |
normally open contact |
اتصال معمولا باز |
normally closed contact |
اتصال معمولا بسته |
as a rule <idiom> |
معمولا ،طبق عادت |
bezant |
پولک گردی که معمولا از طلااست |
gulping |
گروهی از کلمات معمولا دو بایت |
normal |
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد |
hand-out <idiom> |
پاداش ،معمولا از طرف دولت |
gulps |
گروهی از کلمات معمولا دو بایت |
prints |
معمولا با معیار نقط ه در اینچ |
printed |
معمولا با معیار نقط ه در اینچ |
print |
معمولا با معیار نقط ه در اینچ |
gulped |
گروهی از کلمات معمولا دو بایت |
gulp |
گروهی از کلمات معمولا دو بایت |
cleanup |
توپزن چهارم که معمولا قوی است |
home |
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد |
products customarily found in a pharmacy |
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند |
to pass go orrun current |
معمولا مورد قبول واقع شدن |
homes |
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد |
second |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconding |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconds |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconded |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
registers |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
registering |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
register |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
burn up <idiom> |
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان) |
ultra high magnetic field |
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
two address instruction |
قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند |
littleneck clam |
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود |
wet weight |
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند |
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. |
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است. |
We do not usually go places that cost a lot of money. |
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم. |
assaulted |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
indicator |
چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور |
cladding |
روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند |
luggable |
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود. |
assault |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
assaults |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
soft tooling |
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
crankle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
crinkum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
crankum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
grotesque |
[تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری] |
latchkey child |
[کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است] |
branch cutoff |
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود |
Crinkle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
cordon bleu |
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود |
footnote |
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است |
footnotes |
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است |
libraries |
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند |
library |
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند |
origin |
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ |
origins |
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ |
absorptive terrace |
این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود |
low supercharger gear |
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود |
under lay |
زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.] |
intermediate contingency |
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد |
discharge indicator disc |
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق |
noisy mode |
رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود |
mandrel |
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد |
deferred addressing |
آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است |
diamonds |
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است |
cruelty |
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود |
clear air turbulence |
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد |
acrostolium |
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.] |
thermate |
نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد |
straddle trench |
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد |
divan cover |
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.] |
Hard architecture |
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.] |
labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
angles |
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد |
trends |
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود |
trend |
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود |
angle |
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد |
plain weave |
بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.] |
torpex |
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود |
longitudinal dihedral |
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
palnut |
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود |
pick |
نخ پود [در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.] |
reset key |
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود |
trefoil design |
طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.] |
cloud lattice design |
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد . |
hardest |
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست |
harder |
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست |
jollar |
جولار [جوال] [خرجین های ترکن باف که معمولا یک روی آن بصورت پرز دار و روی دیگر تار و پودی بافته می شود.] |
hard |
دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست |
main |
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد |
PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
figural rug [pictorial] |
فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.] |
surges |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surged |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surge |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
symmetric knot |
گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.] |
close corporation |
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
sinuous weft |
نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.] |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
realizing the palette |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realized |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realize |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realises |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realizes |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realised |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realizing |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realising |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
authoritarainism |
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود |
pendant |
سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.] |
spandrel |
لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.] |
mini- |
اینچ و معمولا به اینچ |
minor border |
حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.] |