Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
connective
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
Other Matches
Boolean connective
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
operation
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operated
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
op code
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
operate
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
paragraph
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
paragraphs
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
dynamically
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
elevators
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevator
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
monadic operator
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
operation
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
three address instruction
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
handing
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
verbs
دستورالعمل انجام عملی
registering
انجام عملی به یک محرک
stop
انجام ندادن عملی
verb
دستورالعمل انجام عملی
register
انجام عملی به یک محرک
stops
انجام ندادن عملی
stopped
انجام ندادن عملی
stopping
انجام ندادن عملی
registers
انجام عملی به یک محرک
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
popped
بسرعت عملی انجام دادن
waste instruction
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
pops
بسرعت عملی انجام دادن
pop
بسرعت عملی انجام دادن
prognosticative or ticatory
خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
avalanche
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
avalanches
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
loads
کاری که باید انجام شود
load
کاری که باید انجام شود
backlogs
کاری که باید انجام شود
backlog
کاری که باید انجام شود
numeral
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
numerals
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
end
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ends
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ended
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
languages
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
threshold
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshholds
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
demonstrator
نشان دهنده
demonstrators
نشان دهنده
indicant
نشان دهنده
indicator
نشان دهنده
indicative
نشان دهنده
to have to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
accomplisher
انجام دهنده
complier
انجام دهنده
achiever
انجام دهنده
functor
انجام دهنده
performing
انجام دهنده
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
state-
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stated
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stating
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
illustrators
نشان دهنده تصویر کش
resilient
نشان دهنده فنری
counting balance
ترازوی نشان دهنده
illustrator
نشان دهنده تصویر کش
end
کد نشان دهنده انتهای خط
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
ring indicator
نشان دهنده حلقه
initialing
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
initials
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
entry
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
initialed
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialling
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
nil pointer
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
groups
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
shifted
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
oil gage
عقربه نشان دهنده روغن
status board
تابلوی نشان دهنده وضعیت
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
ends
کد نشان دهنده انتهای رکورد
end
کد نشان دهنده انتهای رکورد
adumbrant
نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
indicator
عقربه یاصفحه نشان دهنده
taximeter
نشان دهنده کرایه تاکسی
voltage indicator
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
control flag
پرچم نشان دهنده دستورات
episcope
دستگاه نشان دهنده تصاویر
ended
کد نشان دهنده انتهای رکورد
frequency indicator
دستگاه نشان دهنده فرکانس
steady state
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
instructions
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
consummative
تکمیل کننده انجام دهنده
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
to be on top of the world
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
bathymetric contour
میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
gas indicator
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
to feel on top of the world
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
air hose coupling
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
gauged
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
quasi-
که نشان دهنده تعداد دستورات است
gauges
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gauge
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
situation map
نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
radix
عدد نشان دهنده اعشار صحیح
escape character
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
pages
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
bracket
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
azimuth micrometer
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
marker
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
position buoy
بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
azimuth equidistant projection
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
colon
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
colons
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
markers
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
agenda
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
agendas
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
branches
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
end
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
mark
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
marks
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
ended
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
deictic
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
marks
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
plus signs
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
end
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
mark
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
earths
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
ends
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ends
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
arrow head
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
attitude gyro
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
plus
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
earth
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
ended
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
go to sleep
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
most significant bit
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
fielded
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
indicator
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
Manchester coding
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com