English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
English Persian
pray نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
praying نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prays نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
Other Matches
to sin agaist god بدرگاه خداگناه کردن
implore استغاثه کردن از
implored استغاثه کردن از
implores استغاثه کردن از
imploring استغاثه کردن از
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
demanded خواستارشدن
demands خواستارشدن
demand خواستارشدن
imploringly به استغاثه
obsecration استغاثه
impetration استغاثه
cry for help to god استغاثه
imploration استغاثه
impetrative استغاثه امیز
impetratory استغاثه امیز
orate نطق کردن خواندن
rrayer نماز
devotions نماز
divine service نماز
prayer نماز
prayers نماز
nocturnal prayer نماز شب
d. service نماز
prelect سخنرانی کردن خطا به خواندن
to spell out بزحمت خواندن یا هجی کردن
sight read فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
sight-reads فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reading فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-read فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
praelect سخنرانی کردن خطا به خواندن
peayer نماز گزار
evening pragen نماز مغرب
evening pragen نماز شامه
liturgies ایین نماز
requiems نماز وحشت
requiem نماز میت
requiem نماز وحشت
evensong نماز شام
mass book کتاب نماز
prayer book کتاب نماز
requiems نماز میت
To rinse the prayer carpet . <proverb> جا نماز آب کشیدن .
funeral prayer نماز میت
prayer books کتاب نماز
archpriest پیش نماز
formulary کتاب نماز
prayer books نماز نامه
liturgies اداب نماز
liturgy ایین نماز
friday prayer نماز جمعه
morning prayer نماز بامداد
menstruating بی نماز شونده
liturgy اداب نماز
sext نماز ساعت شش
prayer book نماز نامه
nocturnal prayer نماز شبانه
eclipse prayer نماز ایات
prayer in congregation نماز جماعت
miaasl کتاب نماز
missal کتاب نماز
fear prayer نماز وحشت
vespers نماز مغرب
prayerless نماز نخوان
matins نماز صبح
prayerful نماز خوان
requiescat نماز میت
recalls فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled فرا خواندن احضار لغو کردن
recall فرا خواندن احضار لغو کردن
call to prayer اقامه قبل از نماز
vesperal شامگاهی نماز مغرب
rubrician کتاب نماز دارد
prayerfulness عادت نماز خوانی
miaasl کتاب نماز سالیانه
liturgist عالم در ایین نماز
mystagogy نماز عشاء ربانی
officiating priest کشیش پیش نماز
mass book کتاب نماز سالیانه
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
pop خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
descant اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
pops خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
descants اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
little office نماز مخصوص حضرت مریم
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
serviced اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
canonical hours ساعات رسمی نماز یا عقد
read head هد خواندن راس خواندن
opens آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
opened آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
study for bar دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
crashes خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
galilee نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا شهرستان جلیل در فلسطین
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
wand دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
readings خواندن
intone خواندن
intoned خواندن
intones خواندن
to take lessons یا خواندن
read خواندن
rhapsodiz خواندن
reads خواندن
intoning خواندن
reading خواندن
lip-reads لب خواندن
misreads بد خواندن
recitations از بر خواندن
misreading بد خواندن
reading age سن خواندن
lip read لب خواندن
recitation از بر خواندن
misread بد خواندن
lip-read لب خواندن
brags رجز خواندن
cantillate با اواز خواندن
to read out بلند خواندن
cites به دادگاه خواندن
readout خواندن بازخواندن
r/w خواندن- نوشتن
bragging رجز خواندن
reading station ایستگاه خواندن
to read wrong اشتباه [ی] خواندن
rhapsodiz از بر خواندن سرودن
reading disability ناتوانی در خواندن
reading habit عادت خواندن
reading quotient بهر خواندن
reading rate سرعت خواندن
reading speed سرعت خواندن
beatified مبارک خواندن
reading readiness امادگی خواندن
psalmodize زبور خواندن
reading span فراخنای خواندن
bragged رجز خواندن
readable قابل خواندن
to throw down the glove بمبارزه خواندن
spells پی بردن به خواندن
lulls لالایی خواندن
scanned با وزن خواندن
lulling لالایی خواندن
numerate خواندن یاشمردن
lulled لالایی خواندن
lull لالایی خواندن
nondestructive read خواندن غیرمخرب
rehearsals تمرین از بر خواندن
rehearsal تمرین از بر خواندن
spelled پی بردن به خواندن
spell پی بردن به خواندن
brag رجز خواندن
quirister باجمع خواندن
chitter اواز خواندن
unreadable غیرقابل خواندن
unreadable نامستحق خواندن
perusing بدقت خواندن
destructive read خواندن مخرب
perused بدقت خواندن
peruse بدقت خواندن
cited به دادگاه خواندن
cite به دادگاه خواندن
bastardize حرامزاده خواندن
trills با تحریر خواندن
trill با تحریر خواندن
read strobe بارقه خواندن
misreads غلط خواندن
to fling down the gauntlet بمبارزه خواندن
raw head نوک خواندن
read pulse تپش خواندن
to call to witness بگواهی خواندن
read head نوک خواندن
chortle سرودوتسبیح خواندن
readability قابلیت خواندن
criminiate مرجم خواندن
chortling سرودوتسبیح خواندن
chortles سرودوتسبیح خواندن
scans با وزن خواندن
trilled با تحریر خواندن
chortled سرودوتسبیح خواندن
read/write خواندن- نوشتن
misreading غلط خواندن
to bid d. to بمبارزه خواندن
misread غلط خواندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com