English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
Other Matches
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
secondary کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
hypermedia متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
commodity چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
mediums هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
supervisory ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
inflight reliability تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways راه پرواز باند پرواز
runway راه پرواز باند پرواز
vehicle رسانگر
vehicles رسانگر
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
darted رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
platforms رسانگر حامل گیرنده
platform رسانگر حامل گیرنده
darting رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
pads سکوی پرتاب رسانگر
pad سکوی پرتاب رسانگر
bused رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
retrorocket راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
abeam یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
monitor یک برنامه کنترلی
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
monitors یک برنامه کنترلی
control status وضعیت کنترلی
control structure ساختار کنترلی
control words کلمات کنترلی
monitored یک برنامه کنترلی
control statement جمله کنترلی
control measures اقدامات کنترلی
control measures مقررات کنترلی
control character کاراکتر کنترلی
control character علامت کنترلی
control memory حافظه کنترلی
control programs برنامههای کنترلی
control counter شماره کنترلی
control function تابع کنترلی
control field میدان کنترلی
control punch منگنه کنترلی
control data داده کنترلی
control punch پانچ کنترلی
control character دخشه کنترلی
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
control measures پیش گیریهای کنترلی
omnipotent قادر مطلق
omnipotent قادر متعال
free swimming قادر به شنا
motile قادر بجنبش
all-powerful قادر مطلق
numerate قادر شمردن
almightly قادر مطلق
headers قالب و اطلاعات کنترلی است
header قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory حافظه فقط خواندنی کنترلی
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
enable قادر ساختن توانا
solvents قادر به پرداخت دیون
solvents قادر به پرداخت قروض
enabled قادر ساختن توانا
literacy قادر به خواندن بودن
solvent قادر به پرداخت دیون
solvent قادر به پرداخت قروض
enabling قادر ساختن توانا
solvable قادر بتادیه وام
enables قادر ساختن توانا
able to justify bail قادر به تقبل ضمانت
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
countermeasures پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
acatamathesia قادر بدرک سخن نبودن
thermoduric قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability قادر به انجام کاری بودن
may توانایی داشتن قادر بودن
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
tab کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
boost control سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
forth زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
administrators بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
administrator بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
enabled قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
facility قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enables قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable قادر ساختن وسیله فراهم کردن
bi directional داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
networking اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
message اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
ectogenic قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
able to withstand contamination <adj.> قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
absolutism حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
storage مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
mp/m برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
music chip مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
macro برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
programmer شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
graphics چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
handles نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
landplane هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
recorder قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
communicating word processor پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
fault سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
communication ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
faulted سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
recorders قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
flag ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
feedback اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
flags ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
integrated نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
chip اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
save محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
channeled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saved محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saves محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
bulk رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com